گزیدهای از سخنرانیهای حجت الاسلام والمسلمین علوی – نیمه شعبان 98
گزیدهای از سخنرانیهای حجت الاسلام والمسلمین علوی
پیادهروی نجف-کربلا
نیمه شعبان 98
بسم الله
۲۵/۱/۹۸_ اولین روز_در اتوبوس_ به سمت مهران
سفر نیمه شعبان امسال هم تمام شد!
این جمله را به جای آنکه آخر سفر بگوییم، اول میگوییم؛ حرف آخر را اول میزنیم.
از سفر چندمیها بپرسید وصف کربلا را در یک جمله: یک رویای شیرین، یک خوابِ خوش، که توی یک چشم برهم زدن تمام شد. این حکایت سفر کربلاست.
بخاطر همین اهل معرفت گفتند در سفر کربلا یا هر سفر زیارتی، یا در زیارت باشید، یا درحال آمادگی برای زیارت.
اصطلاحاً تکچرخ نزنید! استراحت کنید برای رفتن به زیارت. (اصطلاح تکچرخ زدن را خدام شهدای هویزه، سال۸۲ ابداع کردند، بعضی وقتها خدام وارد محیط معنوی که میشدند، آنقدر ذوق زده میشدند که نمیدانستند چه کنند، به یک سری عملیاتی دست میزدند به نام تک چرخزنی معنوی یا دور خالی).
چه کار کنیم که بهترین استفاده را از این زیارت ببریم؟
ما داریم میرویم دانشگاه امام علی، امام حسین، امام جواد، امام کاظم، امام هادی، امام عسکری علیهم السلام، وقتی میخواهیم برویم سرکلاس این حضرات باید از روش پس ختام (پ مخفف: پیش مطالعه) استفاده کنیم. مطالعه قبل از حضور در کلاس اثرش در یادگیری بیشتر است. پس کتاب عراق را پیش مطالعه کنید.
قبل از آنکه به نجف برسیم، در کتاب عراق، آداب زیارت این شهر را مطالعه کنیم.
آداب زیارت اصلا به چه صورت است! زیارت آداب مختلفی دارد: انتخاب همسفری، صدقه دادن، نیت کردن است.
ادب همسفری را اول سفر رعایت میکنیم، یک کسی را دعوت میکنیم که همسفرمان باشد که در راه کربلا از همسفری با او استفاده ببریم.
به حکم آنکه «علیک الرفیق ثم طریق»
دلم بدون رضا (ع) کربلا نمیخواهد
از امام رضا یاد میکنیم تا در این سفر همسفر ما باشند.
سؤالی که همیشه در سفر پرسیده میشود:
آیا ما خیلی آدم خوبی بودیم که طلبیده شدیم؟
چنداحتمال وجود دارد:
۱-بله شما آدم خیلی خوبی بودی و خیلی خوب خادمی کردی و ماه محرم و فاطمیه به خوبی عزاداری کردی. پس کار خوبی در پرونده داری که این سفر جایزه شماست.
۲-بعضیها ممکن هست خیلی آدم خوبی نباشند اما خانواده خوبی داشتند، پدر و مادرشان، پدربزرگشان قدیمها آنقدر اشک ریخته و آرزوی کربلا داشته و این آرزو را به گور برده است، اما به آبروی او این زیارت نصیب فرزندشان شد.
۳-بعضیها حالشان خوب نبوده، حال دلشان داشت خراب میشد، مثل مریضی که سریع اورژانس میفرستند سراغش، بعضیها هم حالشان خوب نبوده گفتند سریع ببریدش کربلا، برود دارالشفای امام حسین بلکه خوب شود.
۴-خداکند کسی در این دسته نباشد، بعضیها خیلی خوب نبودن، پدرو مادر خوبی هم نداشتند، حال دلشان هم از دست رفته بود، خدا رو به فرشتههایش گفته یک بار بیاید کربلای ما رو ببیند تا روز قیامت دیگر عذری نداشته باشد، بعضیها جهت اتمام حجت طلبیده شدند.
ان شاءالله که این سفر جایزه نوکری ما و پدر و مادرمان باشد.
در این سفر بعضیها قصهشون قصهی حبیب هست، بعضیها زهیر و بعضیها حر.
سه دسته و سه نماد و جریان در کربلا حضور دارند:
۱-حبیب کسی است که قبل از ماجرا و داستان کربلا خودش را برای امام حسین علیه السلام ساخته، قرآن و نمازش را خوانده، و دلش را صفا داده است.
۲-بعضیها مثل زهیر در میانه راه به امام وصل شدند.
۳-بعضیها هم مثل جناب حر آخرین لحظات خودشان را به امامشان رساندند.
دو شخصیت زهیر و حبیب وجه اشتراکی دارند:
در زندگی آنها که نگاه میکنیم؛ در منزلگاه زرود، زهیر اصلا نمیخواست امامش را ببیند، پیک امام وارد خیمه زهیر شد و گفت: زهیر! امامت با تو کار دارد! زهیر گفت: ما با حسین علیه السلام کاری نداریم! همسرش دیلم یا دلهم نگاهی به او کرد و گفت: پسر فاطمه صدایت میکند، جوابش را نمیدهی؟!
چقدر زنها میتوانند نقش آفرینی کنند(سردار امام باش)
در زندگی زهیر ردپای یک زن بزرگوار عاشورایی را میبینیم، تلنگر او باعث شد زهیر برود به خیمه امام. حال آنکه امام به او چه گفت در تاریخ ننوشتهاند فقط وقتی از خیمه امام برگشت چهرهاش میدرخشید، برگشت و گفت: من دیگر حسینی شدم!
نقش همسر جناب زهیر را ببینید! یک زن اگر نقش خود را خوب بفهمد میتواند هم خودش و هم خانوادهاش را عاشورایی کند.
اما حبیب؛ وقتی نامه سیدالشهدا به حبیب رسید(نمیدانم وضعیت کوفه آنقدر خراب بود یا آنکه حبیب میخواست همسرش را امتحان کند)
همسرش به حبیب نگاهی انداخت وگفت حبیب چه کار میکنی؟ میروی کربلا یا نه؟! حبیب نگاهی به همسرش کرد و گفت: دیگر از من گذشت، اینها برای جوانترهاست، همسرش آنقدر ناراحت شد، روسریاش را باز کرد و انداخت روی صورت حبیب و گفت: پس مثل زنها در خانه بنشین، کاش من مرد بودم و برای یاری شیدالشهدا به کربلا میرفتم. حبیب وقتی این رفتار همسرش را دید گفت: نه منهم قرار است به کربلا بروم.
این وجه اشتراک را ببینید!
اگر یک خانم جایگاه خودش را بداند، میتواند هم خودش و هم خانوادهاش را کربلایی کند.
ان شاءالله ماهم خودمان را مخاطب نامهی سیدالشهداء بدانیم، امام به تک تک ما نامه نوشته است!
پیشنهاد
سرفصلهایی که در سفر گفته میشود، یادداشت شود. کمرنگ ترین مدادها از پررنگترین حافظهها ماندگارترند.
ان شاءالله توشهی این سفر بتواند راهگشای زندگی خودمان و رفقای محله و بسیج و مسجدمان باشد.
۲۵/۱/۹۸_سفرnامیها
مظلومترین، غریبترین و بیچارهترین طایفه زائران سفرچندمیهایی هستند که بعضیها دکترای سفر پیادهروی کربلا! را دارند. بعضی وقتها نمیتوانند این درد غریب را که فکر میکنند به انتهای فهم کربلا رسیدند و همهچی دان کربلا هستند را به کسی بگویند. بعضی وقتها سفر اولیهایی هستند که به این مقام نائل شدند!
این سفرچندمیها بیماریشان مسری است و این سوال و شبهه را بین دیگر زائران میاندازند که ما این همه روایت خواندیم که برویم کربلا فلان میشود و هیچ هم نشد؛ پاسخش چیست؟!
وقتی شما مریض میشوید و به دکتر مراجعه میکنید، دکتر قبل از تجویز نسخه به شما پرهیز میدهد! یعنی قبل از آنکه دارو بدهد میگوید مواظب باش! ما بعضی وقتها با ظرف کثیف وجودمان میروبم کربلا، حالا میخواهند زلال معرفت در این ظرف بریزند، اتفاقا میریزند ولی این زلال معرفت دیگر قابل استفاده نیست، وقتی ظرف کثیف باشد!
آیینه شو، جمال پری طلعتان طلب
جاروب کن تو خانه، سپس میهمان طلب
یکی از کارهایی که در سفر و در اتوبوس میشود انجام داد، ذکر است. ما قبل از آنکه محضر امیرالمومنین در نجف برسیم، اگر خودمان را با ذکر آمادهتر کنیم و اگر جام وجودمان به طهارت ذکر طاهرتر شد، آنجا بیشتر میتوانیم استفاده کنیم.
پس بیشتر زمانمان که در اتوبوس است و جزء سفر زیارتی هم محسوب میشود، یکی از پیشنهادهای ما این هست که این زمان را با ذکر سپری کنیم. این اتوبوس قبل از آنکه به نجف برسد به محضر شهدای مناطق راهیان نور میرسد، شهدای مهران و… ، جا دارد که یاد کنیم از این عزیزان که اگر امروز با آرامش به سفر زیارتی کربلا مشرف میشویم به برکت خون این شهدا است.
آیه ۸۶ سوره نساء: وَإِذَا حُیِّیْتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَآ أَوْ رُدُّوهَآ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَى کُلِّ شَىْءٍ حَسِیباً
اگر کسی به شما تحییت و سلام و درودی فرستاد دوتا کار میتوانید بکنید:
۱-عینش را پس بدهید، جواب سلام، سلام هست
۲-بهتر از آن جواب دهید
اگر ما خدمت حضرات معصومین علیهم السلام و شهدا صلوات و هدیهای بفرستیم، یقینا آنها به احسن منها به ما پاسخ خواهند داد.
سرمشق بندگی: ذکر
۲۶/۱/۹۸_بیانیه گام دوم
امام صادق علیه السلام: به خدا قسم بعد از هر نماز واجب تسبیح مادرم فاطمه زهرا نزد من محبوبتر از هزار رکعت نماز مستحبی است.
بیانیهی گام دوم در سخنرانیها عمدتا به این عنوان خلاصه میشود که این بیانیه خوب است، انقدر خوب است که حد و اندازه ندارد و مجالی برای اینکه از چه نظر خوب است باقی نمی ماند و میگن حیف که فرصت نیست وگرنه براتون میگفتم که این بیانیه گام دوم چه نکاتی دارد، جلسه بعد انشاالله عرض میکنم. در جلسه بعد میگویند که این بیانیه گام دوم نشان از عمق راهبردی رهبر معظم انقلاب دارد و نمیدانید که نگاه ایشان چقدر نگاه عمیق و نافذی است و مفصل در این باره صحبت میکنند. گفتند که:
“آن یکی دیدم که هی خط میکشید از برای رسم زحمت میکشید گفتمش آخر چرا خط میکشی از برای رسم زحمت میکشی؟
گفت: من تا زنده ام خط میکشم از برای رسم زحمت میکشم از قضا تا زنده بود خط میکشید از برای رسم زحمت میکشید.”
خلاصه خیلی از بحثهای گام دوم انقلاب به این موضوعات خلاصه میشود. در حالت کلی، مواجه ما با خیلی از مفاهیم عالی هم به همین نحو است، هنر بزرگ ما زخمی کردن مفاهیم بزرگ دینی و ارزشی و امثال آنهاست. حالا ما میخواهیم در این فرصت کوتاه چند راهکار عملیاتی کردن این بیانیه گام دوم انقلاب را بگویم. حالا ما از این موضوع گذشتیم که این افراد در جلسه سوم چه میگویند، بطور خلاصه میگویند که “آقا روی جانان خیلی تاکید کردند”، جوانها جوانها قدر خودتون را خیلی خوب بدانید. طی این سه جلسه حوصله همه سر میره آنقدر که وقتی گفته میشود بیانیه دوم انقلاب، اگر کفششان هم بیفتد آنطرف نمیایند سراغش که آنرا بردارند. در کل، این غایت هنر ما در بحث مفاهیم و بحث هایی که در عرصه های مختلف کم و بیش میبینیم. اما من میخوام در این فرصت چند راهکار عملیاتی کردن بیانیه گام دوم را عرض کنم.
- وقتی با یک جمعی مواجه هستید که تا به حال یکبار هم این بیانیه را نخوانده باشند، حالا کاری به شما نداریم که این بیانیه را چندین با خوانده و بحث کرده و …، راهکار چیست؟ راهکار این است که این متن را بصورت خیلی خوشخوان و خوش دست در دسترس مخاطب قرار دهیم. در مباحث معرفتی بزرگان ما اینچنین مواجه ای را در حدیثی مثل حدیث عنوان بصری داشتند. مرحوم علامه قاضی که به تعبیر حضرت امام “ایشان کوه توحید بود”، ایشان شاگرد قبول نمیکردند مگر اینکه شاگردانشان را ملزم میکردند که حدیث عنوان بصری را بنویسند و همراه خود در جیب خود داشته باشند و هفته ای یک یا مرتبه آن را بخوانند. اگر این افراد خود را ملزم به این کار نمیکردند مرحوم قاضی آنها به شگردی قبول نمیکردند. مرحوم علامه قاضی استاد آیت الله بهجت، علامه طباطبایی و اساتید بزرگی بودند که اگر انشاالله فرصت شد رفتیم نجف، وادی السلام خواهیم رفت. حدیث عنوان بصری یک نمونه است که میگفتند همراه خود داشته باشید، البته این حدیث آنقدرها طویل و پیچیده هم نیست که تصور کنید دو سه جلد کتاب است و … . پس مواجه ما با بیانیه گام دوم حضرت آقا میتواند بدین اینگونه باشد یعنی آن را داشته باشیم، حالا گاهی اوقات علما تحت ویندوز هستند و نسخه های تحت ویندوز دارند ولی در حالت کلی با فرمتی باشد که در جیب جا شود.
ما این مجموعه را از زمانی که حضرت آقا فرمودند در جمع عزیزان طلاب، دانشجویان برادر و خواهر، جهادی و غیرجهادی، راهیانی و غیرراهیانی، خادم الشهدایی و غیرخادم الشهدایی گفتیم واسه پیاده سازی چند مرحله دارد: یک جستجوگر را باز کرده و Khamenei.ir را نوشته، سپس دکمه اینتر را فشرده و صفحه ای برای شما بازخواهد شد و کل مطلب را با فشردن دکمه های ctrl+A انتخاب کرده. گام دوم، سپس به منظور کپی کردن این مطالب دکمه های Ctrl+C را فشرده؛ Ctrl+V در صفحه جدید پیاده میشود و در نهایت با فشردن دکمه های ctrl+S میتوانید آنرا ذخیره کنید. اگر خواستید مرام بگذارید Ctrl+P را هم فشرده و از ان پرینت میگیرید یا از مسئول مربوطه میخواهید این کار را انجام دهند. ما خیلی وقت بود این را گفته بودیم که البته چون کار خیلی سختی هم هست نشد تا هفته پیش که یک نفر کار جهادی کرد و رفت این را انجام داد. پس این شد یک راهکار عملیاتی واسه داشتن این بیانیه در جمعی که هستید.
حالا یک تست هوش، ما این را برده بودیم محضر یکی از فحول، دهخدا در توضیح این کلمه اینگونه توضیح میدهد که فحول شیران و یا افرادی هستند که در واقع وزنه ای برای خود هستند، شما فرض بفرمایید مدیر یک مجموعه فرهنگی، شما فرض کنید مدیر یک دانشگاه، مدیر یک حوزه، معاون فلان جا گفتیم دوستان چنین چیزی را انجام دادند که شما یک وقت اذیت نشوید. تست هوش است، حواس ها جمع، ایشان یک نگاه کرده و گفته تحلیلش هم توشه؟ من یک نگاه ممتد به ایشان و یک نگاه هم به جزوه کردم. ظاهرا ایشان متوجه نگاه معنادار من نشدند و دوباره تکرار کردند حاج آقا تحلیلش هم توش هست؟ من دیگه ماندم چی بگم و گفتم خواهش میکنم. آنجا بود که فهمیدم چقدر عمق فاجعه عمیق است یعنی متن سایت آقا که یک پی دی اف دوازده صفحه ای است و حالا این نسخه 42 صفحه است، باید سوال شود که تحلیلش هم توشه؟ این یعنی عمق فاجعه که ای رهبر آماده، آزاده ایم آزاده، این غربت حضرت آقاست.
- دومین راهکار عملیاتی، جمع خوانی بیانیه گام دوم. عرض کردم جمع خوانی، نگفتم مباحثه. خیلی سختش نکنیم، جمع خوانی. به دوستان خادم الشهدای هویزه، انشاالله قسمت شود، امسال عرض کردم که در فاز یک و دو خادمی نمیخواهد خودتان را اذیت کنید، شما چرا میروید در پستو جمع خوانی و مباحثه میکنید؟ این را بعد از نماز ظهرین که نماز تمام میشود، از مکبر بخواهید که زحمت بکشد و اعلام کند که جمع خوانی بیانیه گام دوم حضرت آقا درمثلا صحن یادمان هویزه برگزار خواهد شد. به این صورت که مثلا من یک خط از آنرا خوانده و احیانا اگر نکته ای به ذهنم رسید عرض میکنم و بقیه هم گوش میکنند، الحمدالله نسخه فارسی است و راحت است البته زبان های دیگه هم روی سایت حضرت آقا هست. این یکی از راحتترین کارهایی است که میشود انجام داد. مثلا شاید قسمت شد سفری عتبات برویم و در اتوبوس علافی بکشیم و بگیم چکار کنیم؟ یک قسمتی را میتوان به ذکر گذراند مثلا به صلوات؛ یک قسمتی را میتوان به جمع خوانی این بیانیه همراه با افرادی که کنارمان نشسته اند اختصاص دهیم که افراد حداقل یکبار از فاصله یک متری این بیانیه را دیده باشند. بحمده الله فضای مجازی هم این نسخه را دارد، اپلیکیشن آن هم آماده سازی شده، پاورپوینت و همه فرمت آنرا خداروشکر در دسترس است. پس این متن را میتوان مباحثه و به صورت ساده تر جمع خوانی داشته باشند. یادگاری سفر عتبات هم میتوانید برگشتید منزل، دانشگاه میتوانید اگر یک فرصتی شد و فراغتی حاصل شد مثل زنگ تفریح، مهمانی و … تفعلی بزنید به این بیانیه قربتا الی الله، باز میکنید یکی قسمتی را و میخوانیم.
- سومین راهکار، شرح مزجی بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد بیانیه گام دوم. حالا سبک شرح مزجی چیست؟ اینجا جا دارد که بپرسیم که کتاب دغدغه های فرهنگی را چند نفر خوانده اند؟ چه کسانی این کتاب را یکبار از فاصله دو متری دیدهاند؟ کتاب دغدغه های فرهنگی را سفر بعدی همراه خود بیاورید خوب است و در بین بچه ها در گردش باشد یا در کتابخانه خود داشته باشید بد نیست. صحبتی است مبنایی از سال 1373 حضرت آقا. حالا سبک شرح مزجی چیست؟ این ها که طلبه اند میگویند به سبک شرح لمعه، شهید اول لمعه را نوشت، شهید ثانی یک شرحی را بر لمعه شهید اول نوشت که به آن میگویند سبک شرح مزجی. ساده آن میشود به عنوان نمونه میشود “دغدغه های فرهنگی”. افرادی که این کتاب را خوانده اند میفهمند که چه میگویم و آنهایی که نخوانده اند بروند و بخوانند. ولی اجمالا سبک شرح مزجی یعنی یکجورایی تفسیر آن صحبت 1373 آقا را در مبنای خود صحبت های حضرت آقا توضیح داده. اگر بخواهیم توضیح بیشتری بدهیم یعنی المیزان تفسیر قرآن به قرآن است؛ دغدغه های فرهنگی یجورایی تفسیر “آقا به آقاست” یعنی یک سخنرانی محوری ایشان را گذاشته به عنوان مبنا و مابقی توضیحاتی که نیاز بوده در هر پاراگراف را از صحبت های خود آقا در جاهای دیگر استفاده کرده برای توضیح آن فراز. مثلا خوب است عده ای بیایند در شرح آقا به آقای بیانیه گام دوم همانند دغدغه های فرهنگی کار بکنند. فرض کنید در همین بیانیه گام دوم حضرت آقا میفرمایند که شما زحمت بکشید انقلاب ایران را با انقلاب های دیگر مقایسه کنید و بعد مثال هم میزنند که مثلا انقلاب فرانسه، شوروی و هند. شما از بد حادثه یا خوش حادثه یک روزگاری یک سفر عتبات میگذره و شما میگید یادش بخیر ما یک حاج آقایی داشتیم که میگفت کتاب دغدغه های فرهنگی را بخوانید، شما میرید یک کتابفروشی پیدا میکنید که این کتاب را داشته باشد و این کتاب را میخرید و یک تفعل میزنید به این کتاب و از خوش حادثه میبینید که آقا یک صحبتی سال 1373 داشتند که اونجا گفته اند انقلاب ایران را با انقلاب های دیگر مقایسه کنید و توضیح میدهند که انقلب فرانسه، انقلاب شوروی، انقلاب الجزایر و من حسرت میخورم و ناراحت میشوم وقتی میبینم جوانان ما داستان این انقلاب ها را نمیدانند و از آنها آگاهی ندارند. چه وقت؟ 1397، خیر، 1373، ای رهبر آماده، آزاده ایم آزاده. اینم آقای خمینی باید حل میکرد؟ جالب است در همین قصه حضرت آقا در همان سال 1373 میفرمایند که البته اجازه بدهید توضیح دهم که انقلاب شوروی اینجوری بود اینجوری بود و اینجوری بود و من خیلی ناراحت میشوم که میبینم جوانان این موضوعات را نمیدانند. سپس در ادامه میفرمایند البته جا دارد شما در کنار این متون تاریخی، شما نویسندگان آن عصر را هم ببینید، جا دارد رمان هایی که در آن فضا نوشته شده است را نیز ببینید. یکی از آن رمان ها رمان “دن آرام” اثر “میخاییل شورومف” است؛ این رمان رمان خوبی است برای این داستان و بعد جلوتر میروند و میگویند من ناراحت میشوم جوانان اطلاعاتی از انقلاب شوروی ندارند و در ادامه میگویند که البته “الستو تولستوی” هم یک رمانی در این باب دارد، رمان “گذر از رنج ها”، میگویند من قبلا هم گفتم ارادت به این شخصیت دارم و ایشان نیز در این مباحث نکات خوبی گفته اند. سپس مقایسه میکنند و میگویند البته من رمان گذر از رنج ها نسبت به رمان دون آرام میخائیل شورومف بیشتر میپسندم و … و ما متوجه میشویم که چقدر عمق فاجعه وسیع است. رمان میخائیل شورومف چهار جلد به قطع وزیری است، چهارصد صفحه ای یا گذر از رنج ها سه جلد قطع وزیری است. حضرت آقا در نمایشگاه کتاب سال 137.. میفرمایند که من این رمان را با دو ترجمه دیدم که البته من این ترجمه را بیشتر میپسندم و میگویند فلان آدم که مترجم شماست حق الترجمه ایشان را بهشون میدید یا خیر؟ ای رهبر آماده، آزاده ایم آزاده. حالا ما محضر برخی مدیران میرویم و میگیم این گام دوم انقلاب است و ایشان میپرسند که تحلیلش هم توشه یا نه؟ تو همین سفر من از داستان سیستان گفتم، چند نفر بحث بنده را شنیدند؟ چه کسانی این داستان را یکبار خوانده اند؟ خدمتتان عارضم که داستان سفر سیستان، شرح سفر مقام معظم رهبری به سیستان است در سال 1381 که آقای رضا امیرخانی به تصویر کشیده اند. در این کتاب صفحه 8 یا 9 کتاب ایشان خاطره اولین دیدارشن با حضرت آقا را مطرح میکنند. کتاب های دیگر این نویسنده: قیدار، از به، جانستان کابلستان، منِ او، ارمیا، نفحات نفت، نشت نشا. ایشان در این کتاب میفرمایند که اولین دیدار ما به چه صورت بود، برید بخوانید من فقط بصورت خلاصه اش را عرض میکنم. در آن دیدار میفرمایند که آقای رحماندوست هماهنگ کردند و رسیدیم خدمت حضرت آقا و این اولین دیدار ما بود و اهالی ادب و قلم جمع بودند و نوبت به هر کسی که میرسید آقای رحماندوست ایشان را معرفی میکردند و انصافا خوب معرفی میکردند. جالب اینجا بود که حضرت آقا همه این افراد را میشناخت به اندازه ای که بتواند به قاعده چند کتاب از او نام ببرد. این معرفی ادامه داشت تا نوبت به یکی از حاضران میرسد که آقا رو میکند به ایشان و ازشون سوال میکنند که آن کتاب شما چه شد؟ ایشان گفتند که آن کتاب چاپ شد. آقا پرسیدند که چاپ شد؟ گفتند: بله. آقا پرسیدند که منتشر هم شده؟ گفتند: بله. آقا گفتند خیلی عجیب است که من این کتاب را ندیده ام. بعد آقای امیرخانی در این قیمت یک حاشیه میزند که برای من عجیب تر آن بود که کتابی چاپ شده است و رهبر انقلاب از آن ابراز شگفتی میکند و یک خاطره ای نقل میکند که یکی از مسئولان دولتی از ما به خاطر طبع و قلم روانمان تجلیل کرد، بعد از سه هفته با ایشان تماس گرفتم و خودم را معرفی کردم و ایشان فرمودند که نمیشناسند و پرسیدند از کجا تماس میگیرید؟ گفتم از منزل تماس میگیرم و بالاخره خودم را معرفی کردم که طولی نمیگذرد که از قلم روان من تجلیل کردید، و ایشان گفتند که من فرصت نمیکنم که کتاب بخوانم. آقای امیرخانی در این کتاب میگویند که کاش میشد زمانی که رهبر معظم انقلاب در دیدارهایی که با مسئولین دارند به رسم اساتید دانشگاه دارند امتحانک (کوئیز) بگیرند و بگویند برگه ای از دفترتان بکنید نام پنج رمان و پنج فیلمنامه را بنویسید، هنرهای تجسمی و چه چه پیشکش، داخل پرانتز رمان بینوایان قبول نیست چرا که فیلم و کارتن آن را همه دیده اند، پرانتز بسته. و در نهایت کسانی را که از این آزمون رد میشدند از قطار انقلاب پیاده میکردند. شما در گوگل جستجو بفرمایید “رمان+ آیت الله خامنه ای”. ایشان خودشان میگویند که از جوانی بیش از هزار رمان خوانده ام و در این زمینه عامی نیستم.
من چند روز در یک جمع نخبگانی و افرادی که فاضل بودند عرض میکردم و آنها اذعان داشتند که حاج آقا ما فرصت نمیکنیم، من در پاسخ جمله حضرت آقا را عرض کردم که “از وقت های مرده استفاده کنید” که در واقع این یک اصل است، مثلا اگر فرصتی شد رفتید کربلا و در اتوبوس یا اسکانتان یا انتظار برای شروع جلسات، کلاس ها، قبل از خواب و .. زمان های به ظاهر بی اهمیت هستند که میتوان به مطالعه کتاب پرداخت. رهبر انقلاب در بازدید از سومین نمایشگاه کتاب در سال 1369، در اینباره نکته جالبی مطرح میکنند که بنده دوره های بیست جلدی و بیست و چند جلدی دوره های کتاب را در همین فاصله های ده بیست دقیقه ای خوانده ام و در پشت این کتابها یادداشت میکنم که معلوم شود، شاید صدها جلد کتاب را در همین فاصله های کوتاه ده دقیقه ای خوانده ام و بسیار افرادی را میشناسم که اینگونهاند. حالا رمان میخوائیل شورومف و گذر از رنج های آلستو تولستوی و جان شیفته رمن رانن و … پیشکش و اما بشنوید از بیانیه گام دوم آن تست هوش که وقتی میبریم خدمت آن مسئول فرهنگی و سوالی که ایشان از من میپرسند این است که تحلیلش هم در آن هست یا خیر؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. من در سفرهای قبل چشم اندازی میگفتند و بچه ها گفتند که حاج آقا شما خیلی چشم اندازی و آرمانی میگویید و یک مقداری بیایید پایین تر و الان دارم کف بازاری میگم.
پس بطور خلاصه گام اول تهیه یک نسخه خوش دست کوچک بدون تحلیل است؛ دوم، جمع خوانی؛ سوم، شرح سبک مزجی. افرادی که میخواهند کار تخصصی بکنند میتوانند دغدغه های فرهنگی را بخوانند و این بیانیه را نیز بخوانند و خواهند دید که آقا در جاهای مختلف توضیح صحبت هایشان را بصورت مفصل داده اند.
- یافتن عقبه های قرآن و عترت بیانیه گام دوم. یعنی چی؟ یعنی مبنای هر یک از این عبارت ها که مثلا وقتی که حضرت آقا میگویند که در ذیل توسعه هفت گانه شما در بحث معنویت و اخلاق فلان بحث یا سرفصل را کار بکنید، چه مبنای روایی دارد و عقبه نظری آن چیست؟ طبق کدام آیه یا روایت حضرت آقا این حرف را زده اند؟ این خیلی کار بنیادی و ریشه ای تر از پیشنهاد سوم است.
این خلایی است که احساس میشود و این مورد را هم یاداوری کنم که مایی که امروز امام حسین طلبیده اند، جا دارد واسه آستان سیدالشهدا و برای حفظ این نظام و این فضایی که به برکت خون شهدا و در امتداد آن جریان شکل گرفته بتوانیم کاری انجام دهیم.
۲۶/۱/۹۸ _اتوبوس جاده ایلام- مهران_ سردار امام باش
سوالی که در این سفرها مطرح میشود: چه کنیم تا امام حسین علیه السلام نگاه ویژه به ما بیندازد و مورد نگاه خاص او قرار بگیریم؟
پاسخ در یک جمله: شما هم در این سفر کار خاص انجام دهید تا به شما نگاه خاص بیندازند.
امام حسین علیه السلام به کسانی در تاریخ نگاه خاص انداخته که برای امام کار خاص کردند. بگردیم و آن کار خاص را پیدا کنیم، علی الخصوص این سفر که شعارش سردار امام باش هست، سردار شدن، یک کار خاص است، غیر از سربازی امام زمان میباشد، سربازی مدارجی هست که یک سری کارهای مربوط به خودش را دارد، اما کسی که میخواد سردار شود باید خیلی زحمت بکشد «وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ» باید به نفس نفس بیفتد. به مقام سرداری رسیدن به همین سادگی نیست. خواستهی ما در اذن دخول زیارتهایی که میرویم همین بوده؛ ورودی حرم امام رضا در اذن دخول میخوانیم فَأْذَنْ لی یا مَوْلایَ فِی الدُّخُولِ أَفْضَلَ ما أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِیآئِکَ خدایا به من یک اذن ویژه بده، از آن اذن ویژههایی که به احدی از اولیائت این اذن را ندادی! به تعبیر همین سؤال به من یک نگاه خاص بینداز، حالا دعا یک قسمت کار است، استجابتش بعضی وقتها تلاش هم میخواهد، زحمت هم میطلبد. باید کار خاص کرد و زحمت ویژه کشید. سرداری امام زمان و سیدالشهداء مشقتهایی دارد، کسی بخواهد به مقام سرداری برسد در فضای نظامی باید دورههایی را بگذراند. دورهای هست به نام دورهی دافوس؛ دورهی آموزشی فرماندهی و ستاد. باید بتواند در یک ترازی فرماندهی بکند و کادرسازی کند و کار تشکیلاتی انجام دهد، به این آدم میگویند سردار، مانند سردار قاسم سلیمانی؛ کسی که بتواند کار بزرگی انجام دهد. به یک سرباز صفر نمیگویند سردار، لذار بگردیم کار خاص را در این سفر پیدا کنیم، آن کاری که از مسیر سرداری امام زمان میگذرد. هم خودمان و ان شاءالله بعد از سفر بتوانیم رفقایمان را با این آشنا کنیم. برای مثال: در یک فضای نظامی ممکن است یک سری خطاها را به یک سرباز ببخشند اما کسی که سردار شد، حسابش فرق دارد. سردار در عملیات خطای تاکتیکیاش پا حساب خطای راهبردیاش مینویسند، میگویند این فرد نباید این خطا را انجام میداده است. از او توقع نمیرفت. در فضای فرهنگی و زیارت هم همین است، کسی که سرباز است یک جور زیارت میرود و کسی که سردار هست جور دیگر!
مطالبه
تفاوت زیارت رفتن سرباز و سردار امام چگونه است؟
پیشنهاد
در زمان پیامبر، یاران به ایشان میگفتند: یا رسول الله! ما درجلسه شما که هستیم خیلی استفاده میکنیم، اما از جلسه که خارج میشویم آن حس و حال را دیگر نداریم. پیغمبر فرمود: استعن بیمینک: از دستت مدد بگیر.
بنویس، کمرنگترین مدادها از پررنگترین حافظهها ماندگارترند!
کسی که سردار امام شود و کار ویژه انجام دهد و امام زمان به او نگاه ویژه اندازد، زندگیاش خیلی عوض میشود.
همیشه وقتی میخواهم شاخص سرداری امام زمان را بگویم، شخصیتی که خیلی قابل توجه است؛ جناب حبیب هست. چرا؟ چون این شخصیت افضل شهدای غیربنی هاشم هست. هرکسی که به زیارت سیدالشهداء برود و به حبیب سلام نکند قطعا بعد زیارت شش گوشه به حبیب سلام خواهد کرد و سری به او خواهد زد؛ یک بار در ورودیِ حرم و یک بار هم در خروجیِ حرم، حبیب را زیارت خواهد کرد؛ دمِ گذرگاه عشق، در دهلیزخانه سیدالشهداء مأوا گرفته است. چرا حبیب خاص است؟! چون برای امامش کار خاص انجام داد،(ر.ک: کتاب الی الحبیب) حالا چه کار کنیم که امام نگاه ویژه به ما بیندازد؟ در این سفر فرمولش این است که از زندگی اصحاب یاد بگیریم. آنهایی که سفر چندمی هستند، شاید تا حالا یک جور زیارت میرفتند، این بار سرداری به زیارت بروند. برای عصر ظهور، امام نیاز به سردار دارد، نیاز به حلقههای اولیه تشکیلاتش دارد، نیاز به جریان سازی و کادرسازی دارد. ان شاءالله که بتوانیم در این عرصه موفق عمل کنیم.
خانمها یک ظرفیتی دارند، اینکه میل به گفتن دارند، وقتی برای این خانم این قضیه را میگوییم، ایشان برای پدر و مادرش، برادر و خواهرش، همسر و فرزندانش انتقال خواهد داد، این یک ظرفیت است.
نقش خانمی به نام ماریهبنتمنقذ در جریان کربلا را ببینیم، ایشان خودش کربلا نرفت اما جریانی ایجاد کرد، عدهای را فرستاد خدمت امام حسین.
سرداری فقط این نیست که در سوریه بجنگیم و عملیات نظامی انجام بدهیم، در تاریخ عاشورا خانمهایی بودند که خودشان به اقتضای آنکه خدا جهاد را از آنها برداشته بود، نرفته بودند کربلا؛ اما عدهای را رهسپار کربلا و کربلایی کردند.
ان شاءالله که این عنایت شامل جمع ما هم بشود.
۲۶/۱/۹۸_ اتوبوس عراق_حرکت به سوی نجف_ سفرچندمیها
کسانی که سفر اولشان هم هست میتوانند این بحث را دریافت کنند، مسئله از آنجا شکل میگیرد که ما وارد سرزمین تازهای میشویم پر از اتفاقهای متفاوت، و پر از ظرفیتهای عظیم فکری و ظرفیتهای عظیم تمدنی، جا دارد ما در این سفرها برنامهریزی کنیم و طرح موضوع کنیم. ما وارد عرصهای میشویم که میشه به چیزهای مختلفی فکر کرد، چون نمیدانیم به چه چیزهایی میشود فکر کرد و ظرفیتها را نمیشناسیم سفر عتبات برایمان تکراری میشود. بعضی وقتها بعد از چند یفر فکر میکنیم همه چیز را از کربلا میدانیم. حس میکنیم به انتهای بنبست کربلا رسیدیم، حال آنکه کربلا بزرگراه رسیدن به خداست قرارنیست که بن بست باشد! ما فهممان از کربلا کم است، که فکر میکنیم سفر کربلا تکراری شده است.
رئوس بحث سفرnامیها:
۱-اولین پیشنهاد: بحث اسامی موکبهاست، اسامی را دسته بندی کنید(اسامی اصحاب، حالتها، روضههای ویژه مانند: موکب دمعة الزهراء سلام الله علیها) اسامی موکبها یک دنیا حرف دارد و میشود در حد پایاننامه روی آن کار کرد. اسامی موکبهایی که شاید تو عمرمان تابحال نشنیده باشیم. اسامی موکبهایی که باید احیا شود: موکب شهدای منا و امثالهم.
۲-شعارهای بین راه: حب الحسین یجمعنا، خدمة لزوار الحسین عزتنا و شرف لنا و…
۳-اشعار بین راه
۴-اشعار داخل حرم: در عتبه علویه اشعار حرم را داخل کتاب القصائد الشعرية على الجدران حضرة علوية آورده شده است.
این اشعار خودش یک دنیا حرف دارد، یکی دوتا از این اشعار را شیخ عباس قمی در مفاتیح، در مقدمه آداب زیارت نجف آورده است.
۵- تیکه کلام عراقیها و علی الخصوص خدام. مثل: حرِّکِ الزائر
عنوان اولین و آخرین سفر پیاده روی عاشورا حرک الزائر گذاشتند که یک دنیا حرف در آن هست، مفهوم حرکت اصلا جوهرهی زیارت هست، زائر رودخانهایست که قرار هست به دریا برسد و اگر بایستد مرداب میشود. آب هم که باشی، زلال هم که باشی، باید حرکت کنی تا به امامت برسی، پیادهروی تمرین حرکت است. تو حرم میگویند یک جا ناایست. (ر.ک: کتاب عرشه خدا، سید علی اصغر علوی)
۶-آیاتی که در وادی السلام کار شده، روی سنگ مزارها آیات و روایاتی نوشته شده است که جالب است.( ر.ک: جانستان کابلستان و قیدار، رضا امیرخانی)
۷-آیاتی که شأن نزول آن در مسیر نجف به کربلا پیدا میشود.( بحث تخصصی برای کسانی که علاقمند به مطالعات قرآنی هستند بخصوص رشتههای الهیات، علوم قرآن و حدیث)
۸-بحث جهان اسلام(تصاویر بزرگان و علما دراین مسیر) بحث جریان شناسی عراق سرفصلش اینجا باز میشود. عالمان صاحب نفوذ( مثلا جریان مقتدا صدر، حکیم،شیرازیها) اینها هرکدام یک عقبه و یک جریانشناسی سیاسی دارد.
۹-تصاویر شهدای عراقی و دیگر کشورها
۱۰- قدم زدن در شهر ، در کتاب جانستان کابلستان نویسنده پیشنهاد میدهد برای شناخت شهر، انسان در شهر پرسه بزند. (ر.ک سِفْر عشق، رضا احسانی) و (رشحات المعارف، شاه آبادی) و (پادشاهان پیاده، بهزاد دانشگر)
۱۱-پشت گلگیر و شیشه ماشینها دعاهای زیبایی نوشته. در کتاب جانستان کابلستان پشت گلگیر نوشته بود: پیر هرات/ در کتاب قیدار: پشت گلگیر ماشین نوشته بود بیمه جوْن.
ملاحضه حاشیهای:
بعضی وقتها شما با این صحبتهای گفته شده، در مقام انفعال مواجه میشوید، یعنی در حد تماشاگر هستیم. نوشته پشت ماشینها اوج خلاقیت، صاحب ماشین هست، عرض بنده فراتر هست، یعنی باید کاری فراتر و فعال انجام داد. مثلا اسامی موکبها را دیدیم و ملاحظه شد که جای اسم شهدای منا خالیست، بعد از این شناسایی بیاییم و اسم موکب را به این نام بگذاریم، اسامی خیلی مهم است. برای معاویه اسم یکی از درهای مسجد کوفه که باب الفیل باشد یا باب الثعبان خیلی مهم بود. در نگاه فعال بعد از شناسایی اسامی موکبها تازه کارمان شروع میشود و باید بگردیم و ظرفیتها را پیدا کنیم، باید اسامی را به موکبداران برسانیم، یا فلان شعار را مطرح کنیم. نگاه منفعل، فقط توصیف است اما در نگاه فعال، علاوه بر توصیف، توصیه و تجویز هم هست.
۱۲-دقت در شهرهای بین راه( چه ایران و چه عراق). مثلا: در شهر همدان میشود یادی کرد از شهدای همدان( کتاب گلستان یازدهم، زندگینامه شهید علی چیت سازیان) جمله معروف این شهید:کسی می تواند از سیم خاردار های دشمن عبور کند که در سیم خاردار های نفس خود گیر نکرده باشد.
۱۳- سایر موارد #شکارایده مانند: ۱-شکلات اصحاب(ر.ک: روضه اصحاب چیست، سید علی اصغر علوی) ۲-مشق بندگی؛ تعریف مشق بندگی: به مجموعه تکالیفی که در سفر میتوان انجام داد، زوار در سفر به دنبال یک سری فعالیتهای معنوی هستند، یک قسمتش که بیان شد؛ فرصتی که در اتوبوس برای ذکر گفتن هست و سرفصلهایی که میشود برای مشف بندگی تعریف کرد.
چه مشقهای بندگی میتوان برای خودمان در سفر تعریف کنیم؟!
مشق بندگی ورود به شهر نجف: آداب زیارت در این شهر میباشد.
۱۴-هربار که به زیارت مشرف میشوید یا در مسیر پیادهروی یک فراز از مناجات شعبانیه را باخود تکرار کنید و زندگی کنید.
۲۶/۱/۹۸_ اتوبوس عراق_حرکت به سوی نجف
اگر از هرکدام از شما بپرسند زائر کجایید شما میگویید: زائر کربلا. در نگاه اول درست است، آنقدر این آفتاب خیره کننده و پرفروغ است که مابقی اماکن مقدسه را تحت الشعاع قرار داده است. درست هم همین است که این گفتهی حضرات معصومین علیهم السلام میباشد. آنها آمدند تا گفتمان امام حسین علیهالسلام را برجسته کنند.
البته که این ارادهی خداست، اما در سفر عتبات این نکته، نکتهی مهمی است حتی تذکرش برای سفرچندمیها هم مهم است. ما به خاطر عدم توجه به نکتهای که گفته خواهد شد، خودمان را از فضیلت درک زیارت کربلا مقداری محروم میکنیم و آن نکته این است که ما در سفر عتبات ، مکانهای نورانی مثل نجف را از دست میدهیم و آنقدر منتظر کربلا هستیم که دیگر مکانهابرایمان کمرنگ میشود. حال آنکه ظرفیت نجف را خوب استفاده کنیم و ظرف وجودمان را طاهر کنیم؛ وادی کربلا را بهتر میتوانیم درک کنیم.
فضیلت سرزمین نجف
فضیلت زیارت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فضیلت سیدالشهداء علیهالسلام مثل فضیلت زیارت خود امیرالمومنین علیه السلام است به خود اباعبدالله. خودت حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
در روایات آمده که اگر ثواب یک شب زندهداری در حرم سیدالشهداء ۷۰ سال عبادت باشد، ثواب یک شب زندهداری در حرم امیرالمومنین ۷۰۰ سال عبادت محسوب میشود.
ان شاءالله نگاه ما در این زیارت اینگونه باشد که این آخرین زیارت ماست، مثل آنکه فرمودند هروقت نماز میخوانی بگو این نماز آخر من است، این نگاه تربیتی زیبایی است. باید در این سفر آنچه را که میخواهی بگیری همان شب اول بگیری!
یکی از نکتههای این سرزمین این است که، در هیچ سرزمینی قبل از ورود به آن شهر آداب و مناسک ندارد، اما نجف شهری است که قبل از رسیدن به آن یک سری آداب و مناسک دارد.
پیشنهاد
سفر اولیها کتاب عراق را کنکوری بخوانند، قرار است این کتاب، کتابِ کارِ ما باشد.
در زیارت نجف بیت الغزال آن حمد خداست: الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی
این نشان میدهد که ما قرار است با یک سری مقدمات خودمان را برای درک یک ظرفیت آماده کنیم.
من نه خود می روم ، او مرا می کشد
کاه سرگشته را کهربا می کشد
دائما حمد خدا در آداب زیارت تکرار شده، اینجاست که باید با حمد خدا خودمان را دائم آماده کنیم.
امیرالمومنین در نهج البلاغه میفرمایند:إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ وقتی نعمتها کرانهی اولش را نشان میدهند؛
اینجا امیرالمومنین احساس نگرانی میکنند و میفرمایند: النِّعَمِ فَلاَ تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ مواظب باشید! به کمی شکر نعمتها را از خودتا دور نسازید!
به همین جهت ما در زیارت نجف دائما در حال شکر هستیم برای آماده سازی نعمتی بزرگ! بهترین نعمتی که داریم؛ علامه طباطبایی میفرمایند که هرجا در قرآن تعبیر نعمت آمده، بالاترین و برترین نعمت، نعمتِ ولایت است.
داریم میرویم محضر امیرالمومنین، کسی که این شیعه بودن و محب بودن را مدیون ایشان هستیم. ان شاءالله ما را محبوب خودش بداند.
روایت است که امام صادق به ابن مارد فرمودند:
هرکس جدم امیرالمومنین را همراه با معرفت زیارت کند، خداوند برای هر قدمش پاداش حج و عمره مقبول مینویسد و هر قدمی که پیاده یا سواره در راه زیارتش غبارآلود شود، به آتش دوزخ نمیسوزد. ای پسر مارد! این حدیث را با آب طلا بنویس.
بهترین چیزی که میتوان اینجا خواست، معرفت است؛ آمدیم محضر باب علم! دروازه دانش! اینجا جایی است که خیلی کارها میتوان انجام داد.
مشق بندگی در نجف: ۱-زیارت امین الله ۲-دعاهای وارده در کتاب عراق ۳-زیارت
ان شاءالله این زیارت باعث فتوحات و رسیدن به کمال باشد.
27/1/98_نجف_مسجد کوفه
سفر عتبات لحظههایش سرنوشتساز است.
امام علی علیه السلام: مردم اگر میدانستند در مسجد کوفه چه خبر است، به هر صورتی که بود خود را به آنجا میرساندند.
کسانی که میخواهند سردار امام شوند، مسجد کوفه و کربلا را درس و تمرین بدانند، زیرا مقدمهی رسیدن به امام زمان است.
مسجد کوفه یک گذشته و یک آیندهی بزرگ دارد؛پیشینه ای دارد به نام مقامها
و آیندهی درخشانی دارد؛ پایگاه حکومتی امام زمان.
مقام سه معنا میتواند داشته باشد: ۱-یعنی منزلگاه ۲-یعنی محل قیام ۳-اشاره به یک واقعهی بزرگ دارد.
بهتر است ورود به مسجد کوفه از باب ثعبان باشد.
امیرالمومنین علی علیه السلام در مسجد کوفه مشغول سخنرانی بودند، که مار بزرگی وارد مسجد شد. امیرالمؤمنین اشاره کردند که بامن کار دارد، امیرالمؤمنین با او صحبت کردند. مردم از امام علی علیه السلام پرسیدند؟ فرمودند یکی از بزرگان جنیان بود،سؤالی داشت. اسم آن در به باب ثعبان معروف شد.
خبر به گوش معاویه رسید،احساس خطر کرد، از کرامات امام علی علیه السلام میترسید. چند فیل را از همان در عبور داد تا کرامت امیرالمؤمنین کمرنگ شود و نام این در را به باب الفیل تغییر داد.
دو پیشنهاد در مورد ادعیه مقامها:
۱-مخصوصا اگر سفر اولی هستید، یکبار این مضامین را با ترجمه و کنکوری بخوانید و زیر آن خط بکشید.
۲-قسمتهایی که زیر آن را خط کشیدید، تا جوانید کار کنید در ذهنتان باقی بماند، در حال خوشتان، اول کتابهایتان، در سخنرانیهایتان از این مضامین استفاده کنید. اگر با این مضامین زندگی کنید؛ زندگیتان عوض میشود.
اگر بخواهیم برای مسجد کوفه مقالهای بنویسیم و اگر بخواهیم واژگان کلیدی برای این مسجد قائل شویم میتوانیم کلمات و مفهوم: ولایت، امیرالمؤمنین، ولایتمداری را پیشنهاد دهیم.
این مسجد، مسجد ولایت است، سعی کنیم در هر سفر با زاویه دید متفاوت، سیستم مسجد کوفه را ببینیم.
پیشنهاد
تاملات خودتان را در مورد ادعیه مقامها به صورت جزوه بنویسید و نکاتش را بیان کنید.
باید مسجد کوفه را با یک نگاه سیستماتیک دید، اینجا همه چیز به صورت سیستم و یک نظام هستند و بیربط به هم نیستند.
بیجهت نیست که مزار سفیر امام مسلم بن عقیل و مزار اولین منتقم امام حسین؛ مختار در مسجد کوفه است؛ مسجدی که قرار است مهدویترین مسجد آخرالزمانی باشد.
مسجد کوفه_مقام دکةالقضا
اینجا جایی است که امام علی علیه السلام قضاوت میکردند.
سه محراب در مسجد کوفه هست: ۱-محراب شهادت امام علی علیه السلام ۲- محراب صدر ۳-محراب نافله امام علی علیه السلام؛ که نماد خلوتهای شبانهی امام است.
مسجد کوفه انسان کامل تربیت میکند.
امام علی علیهالسلام دکة القضا دارد، محراب نافله دارد، این نشان دهندهی بعد اجتماعی(دکةالقضا) و بعد فردی(محراب نافله) ایشان است.
بعضی وقتها مدیران فرهنگی برای خودشان وقت نمیگذارند و برعکس بعضیها همهی وقتشان را برای عبادت میگذارند.
امام حسین مانند پدرشان همه جانبه رشد کرده بود، یک انسان کامل بود.
خدا اگر یک رزق خاصی به کسی بدهد؛ از همان رزق خاص هم سؤال میکند. از دانشجو سؤال خواهد شد، از زیارتش سؤال میشود، اگر میخواهد ببیند زیارتش قبول شده، یک شاخص این هست که اثر زیاراش در پایاننامهاش مشخص شود. مانند کتاب راه شریح نشدن
مسجد کوفه_مقام سفینه
آغاز داستان طوفان نوح و جوشش طوفان از همین جا شروع شد.
دکةالمعراج یا مقام النبی محمد صلاللهعلیهوآلهوسلم
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (آیه۱سوره اسراء)
بعضی ها میگویند مسجدالاقصی همین مسجد کوفه است، بعضی میگویند: پیامبر در معراج یک توقف اینجا داشتند و بعد رفتند به سمت مسجد الاقصی.
مسجد کوفه_مقام حضرت آدم
یکی از بهترین مقامها برای این مسجد،مقام حضرت آدم است. قدیمیترین مقام، که قدمت مسجد با این مقام مشخص میشود که به عهد حضرت آدم برمیگردد. اینجا اولین روضهی سیدالشهداء برگزار شده است؛ستون توبهی آدم. ۲۰۰ سال حضرت آدم گریه کرد اما خدا جوابش را نداد تا اینکه در اینجا خدا راهش را به او نشان و یاد داد: یا حمید بحق محمد، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق حسن، یا قدیم الاحسان بحق حسین.
در این مسجد اتفاقهایی افتاده نظیر: خطبه پراز بغض امام علی علیه السلام:
فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْأَوْطَانُ(خطبه۲۷ نهج البلاغه)
وهمچنین صدای دختر امیرالمؤمنین در این مسجد بلند شد.
مسجد کوفه_مقام امام سجاد
پیشنهاد
در این مقام از دعاهای صحیفه سجادیه و نهج البلاغه استفاده کنید.
به مضامین دعای این مقام توجه بفرمایید: اللهم انت انت و انا انا
شرایط دعا کردن را به ما نشان میدهد که چگونه حال خودمان را بیان کنیم؛ در تک تک مضامینش جا دارد انسان کار کند و در زندگی از تک تکش بهره ببرد.
در کنار قبر مسلمبنعقیل
یکی از کسانی که در جریان حضرت مسلم باید یاد کرد سلیمانبنصردخزاعی است: جناب مسلم اگر شما فقیهید من هم هستم! شما میگیید حرکت کن و من میگویم نکن! واین آغاز دودستگی و تفرقه و تنها ماندن مسلم شد.
سلیمان گرچه در آخر کار جز توابین شد اما دیگر فایده نداشت؛ شما در محرم برای توابین عزاداری نمیکنید!اصلا حرف آنها به میان نمیآید.
در زمان، شرط اصلی وظیفهشناسی است. یک نکته را سلیمان نفهمید! که مسلم ولی امر و جانشین و سفیر امام بود.
27/۱/۹۸ _نجف_حسینیه امام علی _بین صلاتین ظهر و عصر
شیخ عباس قمی کتابهای کاربردی نوشته که هم اکنون هم مورد استفاده قرار میگیرد مانند: سفینة البحار، منزل الاخرة، نفس المهموم. کتابهایش، کتابهای زندهای است. شاید یکی از دلایل زنده بودن آنها به شخصیت مؤلف مربوط میشود. ایشان کتاب منزل الاخرة را در باب ویژگیهای بعد از مرگ و برزخ نوشته بود. روزی با پدرشان رفته بودند مجلسی، پدرشان دیده که سخنران بر فراز منبر کتابی را میخواند که بحث آن ویژگیهای بعد از مرگ است. شیخ عباس میدانست، سخنران کتابی که در دست گرفته کتاب خودش است، اما پدرش نمیدانست، پدرشان رو میکند به شیخ عباس میگوید حلالت نمیکنم تا وقتی که مثل این شخص منبر بروی و یاد بگیری. شیخ میگوید آمدم بگویم کتاب خودم است، اما مکثی کردم و گفتم چشم.
این کتاب مفاتیح الجنان هم علی الظاهر نکاتی بوده که خودشان جایی میرفتند برای زیارت استفاده میکردند، بعد کم کم دیگران دیدند قابل استفاده است، این شد کتاب مفاتیح الجنان وگرنه برای ادعیه و زیارت کتاب کم نیست.
در ایام سال مثل الان که در ماه شعبان هستیم از این کتاب میشود بهره برد.
بخشی دارد این کتاب: زیارات؛ در زیارات امیرالمومنین اول زیارات مطلقه امام آمده است.
زیارات مطلقه در هرزمانی میشود خواند.
در زیارات مطلقه امیرالمومنین زیارت مطلقه دوم ( زیارت امین الله) را زیاد شنیدیم.
یکی دیگر از دعاهایی که میشود خواند مناجات شعبانیه است.
برای سفر چندمیها هر بار که مشرف میشوند، میتوانند چند فراز را بخوانند و تدبر کنند.
انصافا جا دارد برای تک تک فرازهای این مناجات آدم یک سفر بیاید و زندگی کند:
إِلَهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْكَ بِذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي [يَدْنُ ] مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي
خدایا من اقرار به گناهم را وسیله تقرب به تو قرار میدهم.
إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ
در مسجد کوفه گفتیم، جا دارد بعضی از فرازها را حفظ کنیم و اول کتاب و دفترهایمان یادداشت کنیم.
إِلَهِي وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ
عمرم گذشت چند سفر دارم میام و خوب نشدم و در بدمستی فراموشی تو گرفتار شدم؛ حال دلم خراب است، حکایت من حکایت بیماریاست که داروهای سنگینی مصرف میکند ولی پرهیز نکرده و بدنش نسبت به داروها مقاوم شده.
یا اباعبدالله ما با شما زیاد نشستیم، دارو، داروی سنگینیست، اگر خوب نشویم اوضاع بدی خواهیم داشت
وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ
جوانیم گذشت، روزها گذشت، و جایش را به هفته داد، هفته به ماه، ماه به سال.
إِلَهِي فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِي بِكَ وَ رُكُونِي إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ
درفرازی میگوید:
إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ
من توان ندارم خودم را خوب کنم! و ازگناه بیرون بیایم
إِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ
مگر اینکه تو با محبتت من را بیدار کنی!
یا امیرالمؤمنین! این دعوت کردن شما و صدا کردن شما محبتی بود!
این دعا نشان میدهد که چه افقهایی پیش روی ماست که هنوز فتح نکردیم.
27/۱/۹۸ _در راه مسجد سهله( اتوبوس)
مسجد سهله و کوفه در کوفهای واقع شده است که نسبت فاصلهای آن مثل تهران و شهر ری است.
مسجد سهله، منزل امام زمان خواهد بود، که همیشه مورد عنایت ویژه امام زمان قرار داشت و خواهد داشت.
مسجد جمکران شعبهای است از شعبات مسجد سهله، به تعبیری جلوهی تامه را باید در مسجد سهله دید؛ تشرفاتی چون علامه بحرالعلوم در این مسجد اتفاق افتاده است.
پیشنهاد
زیارت غدیریه امام هادی(در مفاتیح آمده) در نجف خوانده شود. امیرالمؤمنین ترجمان عملی قرآن کریم است. برای درک بهتر، این دعا خوانده شود.
همچنین مناجات خمسة عشر، صلوات شعبانیه و مناجات شعبانیه نیز در حرم خوانده شود.
در اوصاف زندگی شهید باقر صدر؛ تاملاتی علمی خودش را در حرم انجام میداده، که واقعا نورانیت حرم هم تاثیرگذار است.
مطالبه
متن زیارت امین الله از منظر شعار این سفر(سردار امام باش) تحلیل بفرمایید.
این متن به عنوان سندبالادستی برای تبدیل و ارتقا از سربازی به سرداری امام زمان میباشد.
1-شاخصهای سرداری:
1-1-آتش پاره بودن
آتش پاره بودن،یک تعبیر دقیق و عمیق عرفانی است، آتش پاره کیست؟ کسی که در معرض آتش وجود عزیز سیدالشهداء قرار میگیرد. همان که پیامبر نوید آن را داده: إنّ لِقَتلِ الحُسينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لاتَبرُدُ اَبَداً. این حرارت در وجود ما هم قرار خواهد گرفت در صورتی که در معرض این حرارت قرار بگیریم. کسی که آمد و در کنار مضجع سیدالشهداء قرار گرفت، این آتش در قلب او قرار میگیرد، لذا بعد از زیارت و حتی در خود زیارت مایل است از این آتش را برای دیگران هدیه ببرد.
به تعبیر سعدی:
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
آتشپاره، آتشپراکنی میکند، جریانسازی میکند، سردار امام زمان میشود، سردار بی تفاوت نیست، در هر عرصهای وارد شود آتشپراکنی میکند.
این یکی از ویژگیهای زیارت سردارگونه است.
ورودی مسجد سهله
از تو يك عمر شنيديم و نديديم تو را
به وصالت نـرسيديم و نديديم تو را
روزي مـا فـقـرا شـربـت وصل تو نبـود
زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را
شايد ايام كهن سالي ما جلوه كني!
در جواني كه دويديم و نديديم تو را
چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم
چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را
گاهي اندازه ي يك پرده فقط فاصله بود
پرده را نيز كشيديم و نديديم تو را
سعي كرديم كه شبي خواب ببينيم تورا
سحر از خواب پريديم و نديديم تو را
مدتي در پي تو رند و نظر باز شديم
همه را غير تو ديديم و نديديم تو را
فكر كرديم كه مشكل سر دل بستگي است
از همه جز تو بريديم و نديديم تو را
لااقل كاش دم خيمه ي تو جان بدهيم
تابگوييم: رسيديم و نديديم تو را
مسجد سهله _مقام امام صادق علیه السلام
مقام امام صادق علیه السلام با روضه حضرت زهرا شروع میشود. حضرت داشتند رطب میخوردند یکی از یارانشان بر ایشان وارد شد. حضرت تعارف کردند، گفت آقا جان صحنهای دیدم که به رطب خوردن میل ندارم. حضرت فرمودند: چه شده؟ گفت: داشتم از کوچهای رد میشدم دیدم خانمی زمین خورد، وقتی خواست برخیزد قاتلین مادرتان حضرت زهراء سلام الله علیها را لعن کرد، دیدم ماموران حکومتی ریختند اورا زدند و دستگیر کردند و او را بردند. امام صادق بسیار گریستند و سریع آمدند در همین مقام دو رکعت نماز خواندند و سر به سجده گذاشتند و فرموند بلند شوید و بروید که آزاد شد.
اعمال سرزمین عتبات هرکدامشان سرنوشتساز است. ان شاءالله که با همین دو رکعت نماز وجود ما از اسارت شیطان آزاد شود.
مسجد سهله _مقام حضرت ابراهیم علیه السلام
فرمولهای استجابت دعا:
۱-یکی از راههای استجابت دعا قسم دادن است: اللهم بحق هذه البقعة الشریفة( بخشی از دعای مقام حضرت ابراهیم)
روش دعا کردن را به ما میآموزد.
باید با این مضامین زندگی کرد:
اللَّهُمَّ أَحْيِنِي مَا [إِذَا] كَانَتِ الْحَيَاةُ خَيْراً لِي وَ أَمِتْنِي [تَوَفَّنِي ] إِذَا كَانَتِ الْوَفَاةُ خَيْرا لِی
به ما شاخص میدهد که اگر کار و زندگی من در مدار خیر باشد، کارم درست است.
اوج بحثش در مقام انبیا و صالحین مطرح میشود که عاقبت بخیری است. بلیغترش را در زیارت عاشورا میخوانیم: اللهم اجعل محیای محیا محمد وآل محمد؛ زندگی من را اهل بیتی قرار بده، که اگر زندگیام اهل بیتی باشد، مرگ زیبا هم به دنبالش خواهد آمد.
آمدیم در سفر عتبات، زندگی زیبا را به عالم نشان دهیم و سبک زندگی را که در توصیه هفتگانه مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم ( بند دوم، سبک زندگی اسلامی) آمدیم که سبک زندگی اهل بیتی را بیاموزیم.
میجد سهله_مقام حضرت ادریس
۲-یکی دیگر از فرمولهای استجابت دعا صلوات است. صلوات یکی از دعاهای مستجاب شده است. یکی از رموز استجابت دعا این است که دعا همراه با صلوات باشد.
ما اسم بعضی از پیامبران را تا به حال نشنیدهایم! ( در دعای ام داوود نام برخی از پیامبران آمده است)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى هَابِيلَ وَ شَيْثٍ وَ إِدْرِيسَ وَ نُوحٍ وَ هُودٍ وَ صَالِحٍ وَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ يُوسُفَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ لُوطٍ وَ شُعَيْبٍ وَ أَيُّوبَ وَ مُوسَى وَ هَارُونَ وَ يُوشَعَ وَ مِيشَا وَ الْخِضْرِ وَ ذِي الْقَرْنَيْنِ وَ يُونُسَ وَ إِلْيَاسَ وَ الْيَسَعِ وَ ذِي الْكِفْلِ وَ طَالُوتَ وَ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ وَ زَكَرِيَّا وَ شَعْيَا وَ يَحْيَى وَ تُورَخَ وَ مَتَّى وَ إِرْمِيَا وَ حَيْقُوقَ وَ دَانِيَالَ وَ عُزَيْرٍ وَ عِيسَى وَ شَمْعُونَ وَ جِرْجِيسَ وَ الْحَوَارِيِّينَ وَ الْأَتْبَاعِ وَ خَالِدٍ وَ حَنْظَلَةَ وَ لُقْمَانَ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ وَ رَحِمْتَ [وَ تَرَحَّمْتَ ] وَ بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
در دعای ام داوود بعد آنکه نام پیامبران را آورده شده : خدایا به حق کسانی که اسمشان را ذکر کردم و نکردم صلوات بفرست برتک تک آنها، و آنها را رفقای طریق من قرار بده تا مسیر رشد من را فراهم کنند. ان شاءالله این سفر مایهی رفاقت ایمانی ما با اهل بیت و انبیاء باشد.
پیشنهاد
نیت کنید و مسیر پیادهروی را به نیت ایشان انجام دهید. تا آنها هم ان شاءالله به شما نگاه ویژه بیندازند.
شخصیت حضرت ادریس:
ما وقتی در تاریخ تمدن و تاریخ علم نگاه میکنیم، ردپای همه را میبینیم الا انبیای الهی. نقش انبیاء را در تاریخ علم نمیبینیم! درحالی که بسیاری از علوم و صنایع مدیون و مرهون انبیاست.
صنعت خیاطی را به حضرت ادریس نسبت میدهند.
مسجد سهله_مقام حضرت خضر
درقبل دعای این مقام آمده دستها را بگشا.
۳-یکی از آداب دعا، بالابردن دستها برای دعا کردن است، این حالت تضرع را به دعاکننده انتقال میدهد.
ادب دیگر آن است که انسان سعی کند هم حال خودش را و هم خدایش را معرفی کند.(در دعای مقام امام سجاد در مسجد کوفه: اللهم انت انت و انا انا.)
در سورهی مبارکهی مریم این روش را ببینید هنگامی که زکریا از خدا طلب فرزند میکند:
ذِکْرُ رَحْمَةِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿٢﴾ إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿٣﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿٤﴾ وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا
حال خودمان را با یک بیان شیرین بگوییم.
اوج این شیرین زبانی را شما در مناجات شعبانیه میبینید.
مسجد سهله_مقام انبیاء وصالحین
یکی از فرمولهایی که گفتیم این بود که خدا را صدا بزنیم.
محوری ترین پیام این مقام: وَ أَنْ تَجْعَلَ خَيْرَ عُمُرِي آخِرَهُ وَ خَيْرَ أَعْمَالِي خَوَاتِيمَهَا
عاقبت بخیری است.
همیشه امام زمان در مسجد حضور دارد، در این مسجد تشرف هایی صورت گرفته. مانند تشرف علامه بحرالعلوم، ایشان میگویند بعد از اینکه امام زمان را در این مسجد در آغوش گرفتند علوم در قلبم جاری و ساری شد.
امام زمان به کسی که دائم میخواست ایشان را ببیند فرمود فلان روز بیا بازار فلان مغازه من را میبینی. او هم رفت دید در مغازه قفل سازی امام زمان نشسته، آمد حرفی بزند که امام فرمود سکوت کن. برایش جالب بود که چطور ما به دنبال امام زمان میگردیم اما اورا نمیبینیم، خوش بحال این مرد که امام به او سر میزند، حضرت رو کرد به او و فرمودند: شما کارتان را درست انجام دهید، نیاز نیست دنبال ما در به در شوید. ما میآییم و به شما سر میزنیم!
در زمان رضا خان ملعون که قضیه کشف حجاب بود. همین اتفاق پیش آمد. امام فرمود بیایید فلان جا منو خواهید دید، دیدند خانم بزرگواری مرحوم شده امام عصر تشرف آورده اند. پرسیدند داستان چیست؟ فرمودند در آن زمان خفقان رضاخانی، این خانم برای آن که نمیگذاشتند باحجابها بیرون بیایند چند سال از خانه بیرون نیامده، به خاطر اینکه حجابش را حفظ کند. امام زمان هم برای خانمها و هم برای مردها نسخه پیچیدهاند!
در این مقام دعا کردیم که خدا عاقبتمان را به خیرکند.
در داستان کربلا کسی را میشناسیم که نزدیک به ۱۶ یا۱۷ بار با پای پیاده حج رفته و در رکاب امیرالمومنین تا پای شهادت پیش رفته و جانباز صفین است، ولی در زیارت عاشورا او را لعن میکنیم: ولعن الله شمرا…
میگویند بهترین دعا عاقبت به خیری است؛ وَ أَنْ تَجْعَلَ خَيْرَ عُمُرِي آخِرَهُ وَ خَيْرَ أَعْمَالِي خَوَاتِيمَهَا
میرزا حسن ابوترابی کتابی دارند، کتاب جالبی است؛ اسرار حسن عاقبت و سوءعاقبت
وقتی زندگی شمر را نگاه میکنیم میترسیم! که تا شهادت پیش رفته اما همین آدم شد قاتلِ پسر امیرالمؤمنین! دلمان میلرزد! اما آقا جان دلمان روشن است در داستان کربلا در کتار خوفی که هست یک رجایی هم دیده میشود؛ رجا که زیاد است، از حر که برگشت تا دو برادر؛ «سعد بن حارث» و «ابوالحتوف بن حارث». این دونفر کسانی بودند که تا ظهر عاشورا در سپله عمر بن سعد مقابل امان شمشیر زدند اما وقتی صدای غربت سیدالشهدا را شنیدند دل این دو برادر لرزید، توبه کردند در همان سپاه سعد مقابلشلن جنگیدند تا به شهادت رسیدند.
کی؟! آخرین لحظهها! عاقبت بخیری را ببینید! آنها فکر میکردند که امام حسین آنها را نمیبیند، اما امام حسین آنها را نگاه میکرد!
هر مقام مسجد سهله پیامی در خود دارد؛ خدایا ما آمدیم در مسجد سهله و فرمول استجابت دعا را متوجه شدیم،
دعایمان در تحت قبهی سیدالشهداء همین دعا باشد: خدایا به حق امام زمان و به حق اباعبدالله و به حق انبیاء و اولیایی که نام آنها را بردیم و نبردیم، قسمت میدهیم که عاقبت امر و عمر ما را ختم بخیر بگردان!
28/1/98_نجف_وادی السلام_ بعد نماز صبح _ سردار امام باش
قبرستان مدرسه است، و کسی که درس نگیرد درخسران است.
آیه ۱۱۲ سورهی هود آیهای است که او را پیر کرد! فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ
۲–1-یکی از شاخصهای سرداری امام کار تشکیلاتی و کادر سازی و جریان سازی است.
حدیث عنوان بصری، حدیثیست که آیت الله قاضی رو آن تاکید داشتند؛ عنوان بصری پیرمرد ۹۴ سالهای بود که میخواست برسد محضر امام صادق علیهالسلام، اما امام او را قبول نمیکردند، چون اول سراغ دیگران هم میرفت، امام فرمود برو سراغ همانها و از آنها استفاده کن، اما وقتی که ارتباطش را با دیگران قطع کرد و به حقیقت فمعکم معکم لا مع غیرکم رسید؛ امام صادق به او اذن دادند.
ما اگر میگوییم امام هم هست در کنار مابقی نظریات عالم، متفکرینی در عالم هستند امام هم در کنار آنهاست؛ امام با این نگاهِ ما، به ما نگاه ویژه نخواهد انداخت ولی اگر بگوییم تنها راه امام است، امام به ما نگاه ویژه خواهد انداخت.
۳–1-یکی دیگر از شاخص های سرداری، این هست که امام را تنها راه و تنها علاج بدانیم (ر.ک: کتاب تنها علاج و راز دیدار علم)
28/1/98_نجف_حسینیه امام علی_ بین صلاتین ظهر و عصر
نقشه هوایی زیارت امین الله براساس الگوی سرداری امام
زیارت امین الله سه بخش دارد و در بعضی نسخهها چهار بخش
بخش اول سلام و بلافاصله خدایی شدن؛
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ، (السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ) ، أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ، وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ، وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ، فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ، وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ،
این سلامها چی دارد که وقتی تمام میشود آنقدر انسان را زلال میکند که انسان خطابش با خدا شکل میگیرد.
زیارت امین الله از آن زیارتهایی است که ما با آن سروکار داریم. درست است که زیارت مطلقه امیرالمؤمنین است ولی در بقیه حرمها هم میشود آن را خواند.
بخش دوم
اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ، رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ، مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ، مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ، صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلائِكَ، [شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ، ذَاكِرَةً لِسَوَابِغِ آلائِكَ] ، مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِيَوْمِ جَزَائِكَ، مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ، مُفَارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدَائِكَ، مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِكَ،
این فراز دو لایه دارد:
یک لایه دعاست؛
شاخص هایی که ما در حرم معصومین علیهمالسلام باید آنها را بخواهیم که مهم است:
- اطمینان به قدر
- راضی به قضا
- ولع به ذکر و دعا
- محبت خوبان برگزیده
- صبر
- شکر
- ذکر
- اشتیاق
- و….
لایه دوم( دورهی تکمیلی/تلاش)
هروقت به آیت الله بهجت میرسیدند و التماس دعا میگفتند؛ ایشان میفرمودند من دعا میکنم اما در کنار دعا، نسخه دیگر؛ یعنی دوا میدادند. دعا بامن دوا با خودتان.
من باید روی این شاخصها که در قسمت دعا بیان شد کار کنم، مثلا اگر در سفر، آدم صبوری نیستم تلاش کنم این صفات را در خودم پرورش دهم؛ علاوه بر دعا کردن تلاش هم نیاز است.
حضرت علی اکبرعلیه السلام که یکی از سرداران رشید کربلاست، ایشان به قوت دعا سردار نشد! بلکه در جوانی تحت تعلیمات سیدالشهداء علیه السلام تلاش کردند.
یکی از عنصرهای مهم برای سردارشدن تلاش کردن است.
حضرت علی اکبر علیهالسلام در کربلا به تعبیر امروز سرآشپز بودند. ایشان وقتی نوجوان بودند، در حوالی مدینه تپهای بود و ایشان آنجا تشکیلاتی تدارکاتی شکل داده بودند؛ که بر فراز آن تپه آتشی روشن میکردند، در آن زمان مرسوم بود و پیامش این بود: اینجا کریمی هست، که اگر کسی در راه مانده و گرسنهاید؛ به تعبیر عراقیها اینجا مَبیت یا موکبی هست.
ایشان فقط دعا نمیکردند، تلاش هم میکردند. ایشان دورهی دافوس خودش را گذرانده بود بخاطر همین این شخصیت توانست در روز عاشورا کار بزرگ انجام دهد.
حضرت عباس علیهالسلام هم همینطور بودند که تحت تعلیمات نظامی امیرالمومنین علی علیهالسلام، تلاش میکردند.
بخش سوم
اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ وَالِهَةٌ، وَ سُبُلَ الرَّاغِبِينَ إِلَيْكَ شَارِعَةٌ، وَ أَعْلامَ الْقَاصِدِينَ إِلَيْكَ وَاضِحَةٌ، وَ أَفْئِدَةَ الْعَارِفِينَ مِنْكَ فَازِعَةِ، وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ صَاعِدَةٌ، وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ، وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاكَ مُسْتَجَابَةٌ، وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَيْكَ مَقْبُولَةٌ، وَ عَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ، وَ الْإِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ [مَبْذُولَةٌ] ، وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ [مَوْجُودَةٌ] ، وَ عِدَاتِكَ لِعِبَادِكَ مُنْجَزَةٌ، وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَكَ مُقَالَةٌ، وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ، وَ أَرْزَاقَكَ إِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نَازِلَةٌ، وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ إِلَيْهِمْ وَاصِلَةٌ، وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِينَ مَغْفُورَةٌ، وَ حَوَائِجَ خَلْقِكَ عِنْدَكَ مَقْضِيَّةٌ، وَ جَوَائِزَ السَّائِلِينَ عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ، وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ مُتَوَاتِرَةٌ، وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ، وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ [لَدَيْكَ ] مُتْرَعَةٌ،
کسی که این مرحله را طی کند به قول نظامیها به او ارشدیت میدهند. این بخش اوج زیارت زیارت امین الله است؛ اوج سرداری است.
اینجا وادی شیدایی و اوج سرداری است.
کسی که مرحلهی قبل را به خوبی طی کرده باشد( دعا، دوا وتلاش) و دورهی تکمیلی را گذراند میتوانذ ارشدیت بگیرد، میتواند به راحتی این دعاها را از خدا بخواهد.
بخش چهارم
اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِي، وَ اقْبَلْ ثَنَائِي، وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَوْلِيَائِي، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ، إِنَّكَ وَلِيُّ نَعْمَائِي، وَ مُنْتَهَى مُنَايَ، وَ غَايَةُ رَجَائِي فِي مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ.
پیوستی است که در برخی نسخهها آمده است.
ان شاءالله که بتوانیم من بعد زیارت امین الله را به عنوان سند بالادستی تمرین برای سرداری امام استفاده کنیم.
28/1/98_جلسه توجیهی پیادهروی
مبحث پیاده روی شامل دو بخش هست:
۱-مباحث اجرایی
۲-مباحث معرفتی
پیشنهاد
دو شاخص برای ارزیابی کلاس یا مجلس سخنرانی که شرکت میکنید داشته باشید:۱-آیا این سخنرانی محتوای جدید به من آموخت؟ ۲-آن سخنرانی و کلاس به من فارغ از محتوای جدید، نگاه جدید را داد؟
پیاده روی نجف تا کربلا فرصت خوبی است برای اندیشه و گفتوگوی معرفتی. اصلا سفر عتبات، حرمهای نورانی اهل بیت علیهمالسلام مجالیست برای تامل و اتفاقا اینجا افکارنورانی از مزارهای نورانی ساطع میشود.
السَّلامُ عَلَی مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاکنِ بَرَکةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِکمَةِ اللَّهِ
اینجا اصل معدن حکمت خداست.
شما در این سه روز پیاده روی، دائما احساس میکنید امام با شماست، سه روز دائما زیر نگاه مستقیم امام حسین هستید، شما در این پیادهروی در مقام حضور سیر میکنید، خیلی مقام والایی است. این است مقام حضور! اصلا حقیقت زیارت این است؛ در تعریف زیارت گفتهاند: حضور زائر عند المزور
زائر خودش را در محضر امام ببیند.
لذذ این تأملات در مسیر، یک لذت خاصی دارد.
پیشنهاد
مناجات شعبانیه را در مسیر یک بار به نیت حضرت جون بخوانید و دریافتهای خودتان را بنویسید.
نیتهایتان را در این مسیر، نیتهای بزرگ قرار دهید؛ سه روز به امام حسین التماس کنید تا امام حسین به شما اذن بدهد تا برای او کار کنید.
29/1/98_ مسیرپیاده روی_روز اول
گفته شد زیارت امین الله ۴ بخش دارد
در قسمت دوم یک سری شاخص ها را از خدا میخواهیم. این شاخصها را برای خودمان تهیه کنیم؛ مثلا در شاخص صبر سؤالهایی بپرسیم تا صبر خودمان را در خودمان محک بزنیم و ببینیم چقدر برای رسیدن به این شاخص تلاش کردهایم.
رجوع کنید به کتاب شمریت و حریت، چند شاخص مثل حسادت، عبدالبطن و… باعث شد که شمر شمر شود.
پیشنهاد
کتاب شمریت و حریت در کاروان توزیع شود و هر شب یک قسمت از پرسشنامه توسط زائران تکمیل گردد.
مطالبه
طبق الگوی کتاب شمریت و حریت، شاخصهای زیارت امین الله را تبدیل به پرسشنامه کنید.
29/1/98_مسیر پیاده روی_ روز اول
الان ما در این مسیر زائریم، پیاده میرویم؛
چرا پیاده میرویم؟
- چون عاشق امام حسینیم
- چون فضیلتش بیشتر از سواره رفتن است
- جسممان آمادهی زیارت رفتن شود
- مثل اعتکاف سه روزه است
- خودمان را شبیه اهل بیت کنیم(اصل سنخیت(
- ثوابها را دریافت کنیم
- ابراز ارادت به اهل بیت علیهمالسلام
- چون پیاده روی خود یک آمادگی برای زیارت سیدالشهدا است
- چون تمام مسیر برایت روضه مجسم میشود
- از شدت خستگی قدم هایت کند میشود و عقب میمانی از کاروان… عقب میمانی و دلت میگیرد…
- بی خوابی و درد تاول های پا و ترس نرسیدن با پای پیاده به کربلا اشکت را جاری میسازد اما باز شرمسار میشوی… که رقیه سه ساله هم مسیری طولانی با آن قدم های کوچک از کربلا تا شام طی کرد اما با مصیبت هایی که در کربلا دید..
- چون خدا تک تک لحظه های مسیر پیاده روی برایت رزقی کنار میگذارد؛ درسی میدهد؛ تذکری می دهد؛ هدیه میفرستد؛ فقط کمی هوشیار باشی.
- · چون مسیر پیادهروی تجلی و نمود آشکار این شعار بود: “حب الحسين یجمعنا “
- این که عشق به امام حسین چندین میلیون آدم رو با سلایق مختلف دور هم جمع کرده واقعا متحیر کنندست
- پاک و طاهر به امام برسیم
- عشق و علاقه خود به امام را نه تنها به خود بلکه به عالم ثابت کرده و نشان دهیم
- هم قدم با کاروان امام حسین شویم.
- تمرین برای روز ظهور
آیا شعار خوب است؟ خود شعار عامل عمل هست.
دو سر فصل مجزا در این مسیر عنوان می شود:
۱-چرا پیاده روی؟!
این یکی از موضوعاتی است که وقتی پیادهروی نجف به کربلا صورت میگیرد قابل استفاده است. پیاده روی تظاهرات دینداری و عشقبازی و ابراز محبت ماست، به عبارتی مودت آشکار را نشان میدهیم. این فضای پیادهروی را با این نگاه باید دید:
شعار است! یک بروز بیرونی است، یک شعائر است به تعبیر قرآن: و من یعظم شعائر الله(۳۲حج)
این تظاهرات ایمانی و پیادهروی یک پیام با خودش دارد، از هزار مقاله و کتاب و منبر اثرش بیشتر است.چرا؟ چون با عمل همراه است. پیاده روی دارد اتفاق میافتد. شما کسی را که دوست داری اما به پایش ۹۰ کیلومتر پیاده نمیروی، پیادهروی نشان میدهد تا چه حد پای کار هستی، از هزارتا حدیث و شعار اثرش بیشتر است. این عنصر هم بعد فردی دارد برای شخص؛ یعنی این عمل را برای خودت تثبیت میکنی، میگویی امسال ۹۰ کیلومتر برای امام حسین آمدم. و بعد اجتماعی هم دارد؛ وقتی جهان ببیند یک جماعت عظیمی دارد به عشق یک نفر، در مدار یک نفر، حرکت میکند، خب عالم را حساس میکند که چه خبر است در کربلا؟ در اربعین چه خبر است؟ در نیمه شعبان چه خبر است؟ میلیونها نفر به عشق یک نفر میآیند. مگر تعارف و شوخی است جماعت عظیمی این مسیر را پیاده بروند!
در بحث شعائر به چند موضوع تامل داشته باشید: همین راه رفتن میتواند دارای آدابی باشد: چگونه راه رفتن! این موضوعیست که کمتر به آن توجه شده است و جای کار زیادی دارد.
به طور خاصتر : یک جماعت کاروان دانشجویی خواهران چگونه باید راه بروند؟!
باید تخصصی به این موضوع پرداخت.
چگونه راه برویم که این شعائر بیشترین اثر را داشته باشد؟ و آثار و برکات بیشتری در زندگی خودم و اطرافیان داشته باشد؟
۲-در پیادهروی میتوان….
اگر به یک دلیل زنده باشی، به یک دلیل خواهی مُرد؛ اما اگر به صد دلیل زنده باشی، به یک دلیل نخواهی مرد
اگر به یک دلیل در پیادهروی شرکت کنی شاید به یک دلیل سال بعد از آن منصرف شوی؛ اما اگر به صد دلیل به پیاده روی بیایی به یک دلیل سرد نخواهیم شد.
در پیاده روی میتوان:
- به نیت شفا غذا خورد
- میتوان اسامی موکبها را یادداشت کرد
- پیرامون اسامی موکبها بایکدیگر گفت و گو نمود
- قدمها را برای رسیدن به امام آمادهتر کرد
- فکر نمود
- تصمیمهای بزرگ گرفت
- زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام خواند
- به نیت شهدا و علمای بزرگ قدم برداشت و با آنها احساس رفاقت قدیمی کرد
- ذکر گفت
- تمرین زندگی جمعی داشت
- مطیع بودن و همراه بودن را آموخت
- درس صبر را آموخت
- اتحاد ملتها را تقویت نمود
- آتشپارهی امام بود
- گفتمان سازی کرد
- مباحث مفید را مباحثه نمود
- به بچههای عراقی هدیه داد
- دو تکه زباله را از زمین برداشت
- سختی کشید و به سختی عادت کرد
- فرهنگسازی کرد
- با یک لبخند کوچک با مردم عراق ارتباط برقرار کرد
- خلأهای سفر بعدی را نوشت و برای آن تا سفر بعدی چاره اندیشید
- گناه نکرد
- امام زمان را دید
- سخن لغو نزد
- استغفار کرد
- عهد جدید بست
- باشهوت شکم مبارزه کرد
- سخاوت را از عراقیها آموخت
- امام را زیارت کرد و دید
- به معیت با امام رسید
- مثل حضرت عباس باب الحوائج شد
- اسراف نکرد
- به یاد ارباب آب نوشید
- قلم و کاغذ به همراه داشت و دیدنیها و شنیدنیها را نوشت
- آفتاب سوخته شد
- گرد و غبار سفر را به جان خرید
- التماس امام را کرد و به پایش افتاد
- در عمود ابجد هر امام به یاد او افتاد مثلا، حرف ابجد حسین:۱۲۸ و حسن:۱۱۸
- هم نوشید و هم نوشاند
- با اصحاب زندگی کرد
- کتاب خواند
- کتاب نوشت
- با ادعیهها و مناجاتها زندگی کرد
- به یاد بزرگان و آرزومندان قدم برداشت
- توبه کرد
- علمدار بود
- انسان کامل شد
- محاسبه نفس نمود
- یک آیه یا یک روایت حفظ کرد
- روضه مجسم را دید
- عادتهای نامناسب را ترک کرد
اینها یرفصلیست برای کسانی که میخواهند در اربعین یا هر پیادهروی دیگر، دنبال این هستند که برای امام حسین کاری کنند و سفرشان را به اصطلاح فرآوری و بهتر کنند؛ به عنوان زائرِ فعالِ کنشگر.
شما میخواهید به ضریح برسید یا به حقیقت زیارت! اتفاقا حقیقت زیارت در این مسیر موج میزند، حتی میتوان گفت معنویت در این مسیر اگر بیشتر از اطراف حرم هست؛ اگر نبود که این عراقیها چند کیلومتر دورتر از ضریح نمیایستادند. آنها امام حسین علیه السلام را در کنار خودشان میبینند؛
ارنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه تری، چه لن ترانی
پیشنهاد
روی سه موضوع گفته شده کار کنید:
۱-چرا پیاده روی
۲-در پیاده روی میتوان
۳-شیوهی راه رفتن دخترانهی اربعینی چگونه است؟ (مثل داستان دختران حضرت شعیب که در قرآن تعبیرش آمده: فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء) مشی بر مبنای استحیاء چگونه است؟ چگونه حرف زدن؟ چگونه تعامل کردن؟
مجموعههای پیشرو، این مباحث را عمیقتر کار کنند که سالهای بعد این را به عنوان خوراک فرهنگی برای مجموعههای دیگر داشته باشیم.
ان شاءالله خدا ما را جزء بهترین زائران پیادهروی نیمهشعبان قرار دهد.
پیشنهاد
روی اسامی موکبها تأمل داشته باشید: اسامی اصحاب: موکب ابراهیم مجاب، حبیببنمظاهر، نافعبنهلال
وقایع و مکانها
پیشنهاد
هیئت هفتگی تشکیل دهید و اسمش را از میان اسامی موکبها انتخاب کنید.
29/1/98_مسیر پیاده روی_ روز اول _ سفر چندمیها
معادلات عشق در زمان فراق و در زمان وصال فرق دارد.
در اشعارمان هم این را داریم:
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
این زبان حال خیلی از زائرای کربلاست، ما قرار بود بریم کربلا این طور شود، دنبال فلان خواسته بودیم ولی نشد، ما روی سفرچندمیها تأکید ویژه داریم، اینها غریبترین، مظلومترین و بیچارهترین دسته زائرها هستند. همه فکر میکنند اینها مسلط بر همهی معارف عاشورا هستند. ان شاءالله که اینجور باشد، اگر نبود چی؟ لذا میگوییم این دسته کسی به آنها توجه نمیکند، چون مختصات را نمیدانیم، یکی از این مختصات کربلا وصال است. عشق در فراق با عشق در وصال معادلاتش فرق می کند.
شما وقتی میرسید کربلا، سیدالشهداء از شما دو نوبت اشک خوبی میگیرد: یکی در ورودی کربلا و دیگری هم در هنگام وداع.
تو تا حالا در فراق کربلا گریه میکردی! حالا که رسیدی چی؟!
عاشق به چند دلیل برای سیدالشهداء میسوزد؟! ( اگر به یک دلیل زنده باشی به یک دلیل خواهی مرد….) آن سفرچندمی باید هر سفر روی خودش بیشتر کار میکرد این به علت اینکه شما گناه کردید نیست! شما هم مثل باتری موبایل احتیاج به شارژ دارید.
شما که چند سفر میآیید برای سفر بعدی باید خودتان را قبل از سفر آماده کنید و برنامهریزی کنید.
مثلا فردی میگوید من در شهر خودم توسل خوبی با امام داشتم اما در کربلا اینطور نبود، یا مثلا نماز فرادی که میخوانم حس و حالم بهتر است تا در نماز جماعت!
این نیاز به کار دارد، برنامه میخواهد، فکر میخواهد.
بهتر است با آن اشعاری که مأنوس هستید، آن را بنویسید و در مسیر هم تکرار کنید و وقتی به کربلا رسیدید با آن مأنوس خواهید شد پ همان حس و حال را خواهید داشت.
قلب انسان مانند یک طفل است، به زودی زبان باز میکند، آنقدر باید القا و تمرین و تکرار داشته باشد تا به حرف بیاید.
این قلب سفر چندمی آنقدر باید باهاش حرف بزنید، تا آموزهها و راههای مختلف و زوایای دید جدید به آن آموزش دهید تا زبان قلب باز شود. اگر زبان قلب باز شد، نوید این هست که ایمان و محبت از حالت مستودع به ایمان مستقر تبدیل میشود. این کار میخواهد.
سفر چندمیها برخلاف توقع خیلیها که فکر میکنند اینها استاد مسلط کربلا هستند، اینطور نیستند، حالا که اینطور نیست باید روی خودشان کار کنند تا اینجور شوند.
همه فکر میکنند اینها که سفر میروند، برنامه دارند، سیر و سلوک دارند، البته سیدالشهداء این برنامه را برای ما دارد! یا من یعطی من لم سئله و من لم یعرفه
شما هم سعی کنید خودتان؛ یا من یعطی من سئله در خودتان داشته باشید ، از امام حسین علیهالسلام بخواهید ولی تلاشتان را بکنید.
ان شاءالله گفت و گوهای بین راه پربرکتترین و بهترین گفتوگوها و تأملات باشد.
30/1/98_ صبح جمعه _مسیر پیاده روی_روز دوم_سرداری امام زمان
ما در سیرهی حضرات معصومین علیهم السلام که نگاه میکنیم میبینیم این بزرگواران دنبال یار ویژه برای خودشان میگشتند، دنبال یار یا سردار برای سپاهشان بودند، امیرالمؤمنین در نهج البلاغه دنبال سرداربودند: أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ؟
سیدالشهداء هم در روز عاشورا دنبال یار و سردار میگشت، وقتی که غریب و تنها شد؛ نظر الی الیمین و الشمال..
یارانش را ندید شروع کرد اسمهایشان را صدا زدن.
یک روزگاری اهل بیت دنبال سردار میگشتند اما فهم بالایی که دعای ندبه به ما میدهد این است که یاران امام زمان وسردارانش هستند که باید دنبال امامشان بگردند، خودشان را پیدا کنند و پیدا کردن خودشان به معنای پیدا کردن امامشان است: أین الحسن و أین الحسین أین ابناءالحسین
این فرازهایی که امروز در دعای ندبه خواندیم، نشان میدهد سردار واقعی امام زمان کسی است که خودش را به آن تراز برساند و امامش را پیدا کند. غربت نباید به آنجا برسد که امام دنبال سردارش بگردد: أین عمار! آنهم با گریه؛
امیرالمؤمنین دست به محاسن میزد و با صدای بلند گریه میکرد و دنبال یار میگشت.
دعای ندبه این فهم را به ما میدهد که ما باید یک کاری بکنیم و یک حرکتی ایجاد کنیم.
4–1-نسبت شناسی
یکی از موضوعات وشاخصهای مهم سرداری امام، که سردار امام زمان باید آن را بداند بحث نسبت شناسی است.در مباحث نظامی کسی که میخواهد به مرتبهی سرداری برسد باید دورهی آموزشی فرماندهی و ستاد(دافوس) را بگذراند. در این دوره به فرد مباحث سربازی را نمیگویند، در دورهی سرداری نسبت شناسی بیان میشود، مثلا شما که میخواهی فرمانده عملیات شوی، باید بدانی قسمت زرهی شما تا چه مرزی میتواند عملیات کند و مخابرات شما چقدر عمق میدان دارد؛ در عملیات باید این نسبتها را بدانیم.
در سرداری امام زمان، یک سردار چه نسبتهایی را باید بداند؟ نسبتهایی که لازم است آنها در زندگی توازنش حفظ شود. مثلا در بحث یاری امام زمان بین زیارت، اشتغال و ازدواج نسبت اینها به چه صورت باشد.
برای مطالعه بیشتر به جزوهی سطح ۱بدریون (فصل۳مدیریت فرهنگی) در کانال @tanhaelaj مراجعه کنید.
شما در نسبتشناسب زندگیتان، به قول حضرت آقا، تهذیب و تحصیل و ورزش، نسبت اینها چگونه است؟ شما در رشته خودتان باید نسبتها را بدانید مثلا در رشته معماری نسبت مسجد با مابقی شهر به چه صورت باید باشد؟!
1-4-1-شناخت نسبتهای عادی ورایج
شناخت نسبتهای متداول که ما در زندگی برای یاری امام زمان نیاز داریم، چقدر مطالعه کنیم؟ چقدر عملیات کنیم؟ چقدرش افراط است و چه اندازه تفریط؟
بعضیها کلا در فضای فرهنگی عمل زدهاند چون نسبتها را خوب نفهمیدند(مثل شخصیت پسرخاله در برنامه کلاه قرمزی)
در فضای فرهنگی فقط میگوید بنر بزنم؟ پوستر بزنم؟ سخنران دعوت کنم؟ این شخص عمل زده است.
بعضیها فکرزدهاند و اصلا مطالعه ندارند، مثل شخصیت (عزیزم ببخشید در برنامه کلاه قرمزی)
چون نسبتشناسی امور فرهنگی را نمیدانند، نمیدانند چقدر باید تهذیب داشته باشند چه قدر ورزش و چقدر تحصیل! و نمیداند چه زمانی درس بخواند و چه زمانی به زیارت برود. بین ازدواج و اشتغالش نمیتواند توازن برقرار کند. نقشهایش را خوب نمیداند.
یک فرماندهی نظامی اگر نسبتها را خوب نداند نمیتواند عملیات انجام دهد.
سردار فرهنگی نمیداند در پیادهروی چقدر حرف بزند چقدر ذکر بگوید و چقدر فکر کند!
2-4-1-شناخت نسبتهای جدید و پنهان
1-2-4-1-نسبت کار فرهنگی و تشکیلاتی و مدیریتی با معنویت
مثلا من اگر میخواهم سردار امام زمان باشم نسبت کار مدیریتی و تشکیلاتی و فرهنگی با معنویت به چه صورت خواهد بود که بهترین حالت را اجرا کند و یک اتفاق بهینه همراه داشته باشد.
یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿١﴾ قُمِ اللَّیْلَ إِلا قَلِیلا ﴿٢﴾ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلا ﴿٣﴾ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا ﴿٤﴾ إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلا ثَقِیلا ﴿٥﴾ إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلا ﴿٦﴾إِنَّ لَکَ فِی اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلا ﴿٧﴾ وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلا ﴿٨﴾ (سوره مزمل)
کسانی که میخواهند کار فرهنگی کنند، خدا به آنها میگوید باید تهجد شبانه داشته باشید.
کسانی که میخواهند کار بزرگی انجام دهند باید شب بزرگی داشته باشند. برای همین است سیدالشهداء علیهالسلام در وصف حبیب(که یکی از سرداران بزرگ تشکیلاتی بود، کسی که بعد ازشهادتش سیدالشهداء علیه السلام شکسته شد، او که افضل شهدای غیر بنیهاشم بود) میفرمایند: «للهِ! دَرُّکَ يا حَبِيب لَقَدْ کُنْتَ فاضِلاً تَخْتِمُ الْقُرآنَ فِي لَيلَةِ واحِدَة»
تو آدم فضیلتمند بودی! شاخص فضیلت چیست؟! حبیبی که عاشوراآفرین است و روز بزرگی خلق میکند، شبش، شب قرآنی است. حبیب اهل قرآن است، نسبت قرآن با زندگی، نسبت شب قرآنی با روز عاشورایی=» اینها معادلات جدیدیست که باید یاد بگیریم.
اثر نماز شب بر مدیریت، این چیزیست که هیچ متفکر مدیریت برایمان نگفته است.
نسبت تهجد، توکل و معنویت با سرداری فرهنگی چیست؟!
روزهای پیادهرویتان را محاسبه کنید که چطور گذراندید؟ چقدر تفکر کردید و چقدر حرف زدید….
30/2/98_مسیر پیاده روی_روز دوم_موکب علی الاصغر_ سرداری امام زمان
5–1-شناخت جایگاه خویش
این که انسان بداند در کار در مجموعهی زندگی خودش کجای تشکیلات است و جایگاهش را بشناسد.
مثال: معرفتهای پای دیگ امام حسین(ر.ک: روضه اصحاب چیست) در تدارکات لازم نیست همه آشپز باشند، یک نفر مقدمات را فراهم کند، یک سری کارهای تدارکاتی، کارهای پیشینی(قبل) است. و یک سری کارهای بعد از آشپزی است مانند: سرو کردن غدا، پخش و توزیع آن.
معرفت پای دیگ امام حسین علیه السلام را خوب میفهمیم اما در کارهای دیگر از آن استفاده نمیکنیم، درکارهای فرهنگی این نقشه اجرا نمیشود.
ما در این مسیر پیاده روی متوجه شدیم که امام حسین علیهالسلام شخصیت مهمی است در عالم و غربت او را در این سفر حس کردیم، معرفت نیز به دست آوردیم، آیا برای معرفی امام حسین علیهالسلام لازم است همه آشپز باشند؟! به تعبیر فرهنگیاش آیا برای معرفی امام حسین علیهالسلام لازم است همه مؤلف و پژوهشگر باشند؟ خیر!
یکی از عناصر سرداری امام زمان این است؛ فرد اولا جایگاه خودش را بشناسد و نسبت فکر و عمل را بداند. گفته شد بعضیها درکار فرهنگی یا عمل زدهاند یا فکرزده، که نسبتها را خوب نمیشناسند.
6-1-عملیات جا نشانی
سردار امام فرماندهی میکند چرا که دورهی دافوس را گذرانده است، کسی که میخواهد فرماندهی کند باید از تمام ظرفیتهای موجود استفاده کند.
یک اصل مهم در تشکیلات: ما در تشکیلات نخودی نداریم! در کربلا هم که نگاه میکنیم عنصر اضافی نداریم هرکسی که در کربلاست جایی دارد.
جمع بندی: پس یک سردار باید بتواند: ۱-جایگاه خودش را بشناسد ۲-بتواند جایگاه دیگران را هم در تراز نقشه فرهنگی تعریف کند.
همه که به مقام سرداری نرسیدند، سردار امام زمان تکخوری و تکپَری نمیکند! دست دیگران را هم میگیرد و دسته جمعی به خیمه امام زمان و کربلا میرسند.
«انی سلمٌ لمن سالمکم» من چیست؟ از دوستداران شما هستم و چون دوستدار شما هستم؛ سعی میکنم «سلم» را بین یاران قرارگاه امام زمانی مهدی فاطمه عجلاللهتعالیالشریف ایجاد کنم.
پس زیارت را نباید یک عنصر تکبعدی دید، ما فقط خودمان برسیم به امام حسین علیهالسلام؛ این درست نیست! باید دست چهار نفر دیگر را هم بگیریم.
مثال: کسی که چای نبات میخورد و به علت درد چشم به دکتر مراجعه میکند؛ دکتر میگوید این باهم رابطهای ندارد؛ یک بار اینجا اجرا کن و چای نبات بخور، بیمار چایش را با قاشق هم میزند و وقتی چای را مینوشد قاشق به داخل چشمش میرود! نکته اخلاقی-تشکیلاتی:مشکل نه از چای، نه از نبات، نه از لیوان، نه قاشق و نه از چشم بود؛ مشکل از نسبتی بود که باهم تعریف میشد و چون نسببتها شناخته نشده بود این مشکل پیش آمد.
30/1/98_مسیر پیاده روی_روز دوم_ سرداری امام زمان
باید در جمع اثرگدار باشیم، بیشتر الگوها مردانه را شنیدهایم…
الگوی زنانه مانند:
ماریه بنت منتقذ
خانمی در بصره بودند که خودش کربلا مشرف نشد، اما عدهای را جایشان را مشخص کرد و راهی کربلا کرد.
در بحث تشکیلات نخودی نداریم! در بحث چای نبات که گفته شد؛ ما نسبتها را نمیشناسیم مثل: اختلاف بین روحانی مسجد با پایگاه بسیج و هیئت امنا، چون چایگاهها مشخص نیست این اختلاف رخ میدهد. حتی مثل دعواهای خانوادگی و دعواهای سیاسی. چون جایگاهها مشخص نیست و همه میخواهیم مثل هم باشیم؛ این یک درد است!
چون الگوی زنانه هم معرفی نشده فکر میکنیم حضور اجتماعی در حالتی در اوج است که از قسمتهایی که یک آقا هست، خانم هم باید حضور داشته باشد، جایگاه مشخص نیست. شما این الگوها را پیدا کنید؛
همسر حبیب
همسر حبیب در کربلا نبود اما عاشوراآفرینی کرد، مادر حضرت ابوالفض العباس در کربلا نبود اما سردارپروری کرد، این خیلی مهم است که نقش هرکسی کجاست.
خادم امام حسین شدن فقط کفش جفت کردن نیست و فکر می کنیم مثل جون باید باشیم، امام حسین غیر از جون خادم دیگری هم داشت. جون کار اصلیاش در کربلا اسلحهشناسی بود به همین دلیل مسئول خیمه دارالحرب بود.
امام حسین علیه السلام خادم دیگری هم از سرزمین دیلمان ایران؛ اسلم بن عمر ترکی داشتند. این شخصیت یک شخصیت ادیب و خوشزبان است.این ظرفیت در اوست که میتواند خوب صحبت کند.
مطالبه
شما اگر جای اسلم بودید در روز عاشورا چه میکردید؟
تصویریترین رجز روز عاشورا اختصاص به اسلم دارد:
اَلبَحْرُ مِنْ طَعْنی وَ ضَرْبی یصْطَلی |
اِذا حُسامی فی یمینی ینْجَلی |
وَالجَوُّ مِنْ سَهْمی وَ نَبْلی یمْتَلی |
ینشَقُّ قَلبُ الحاسِدِ المُبَجَّلِ |
دریا از ضربت نیزه و شمشیرم میجوشد و آسمان (فضا) از تیرهایم پر میشود.
آنگاه که تیغ در کفم آشکار شود، فروغ آن قلب آزمندان و رشکورزان را خواهد شکافت.
امام خمینی(ره): تکلیف ما را امام حسین علیهالسلام مشخص کرده است؛ خیلی ناپسند است که ما برویم کربلا و ندانیم تکلیفمان چیست! امام تکلیف زنها و مردها، بیهنرها و باهنرها و اهل فضل را مشخص کرده است.
اصحاب امام حسین در روز عاشورا جایگاه خودشان را پیدا کردند.
ان شاءالله با این نگاه قدم برداریم و از امام حسین علیهالسلام بخواهیم که جایگاهمان را بهتر بشناسیم.
شخصیت حضرت رباب یک خانم عارفه و بافضیلت بودند که جایگاه خودش را میشناخت و بیجهت نبود که قربانی او(طفلش) را از او قبول کردند. خودش در عاشورا شهید نشد، به عبارتی خودش مثل مردها سردار نبود، اما سردارپرور شد.
31/1/98_ ورودی کربلا_بعد نماز مغرب و عشا
زیارت مخصوصه امام حسین علیهالسلام در شش نوبت آمده است:
- شب اول رجب
- روز اول رجب
- شب نیمه رجب
- روز نیمه رجب
- شب نیمه شعبان
- روز نیمه شعبان
1/2/98_کربلا (بیت الرقیه)_ سرداران امام
بعضی افراد در کارهای فرهنگی-اجتماعی-تشکیلاتی عمل زده عمل میکنند مثل شخصیت پسرخاله در برنامه کلاه قرمزی. و برخی دیگر فکرزده عمل میکنند مثل شخصیت عزیزم ببخشید. شخصیت پسرخاله فکر کم دارد و فقط عملیات انجام میدهد، مشکلش این است که تک بعدی رشد کرد.
در بحث نسبت شناسی گفته شد این افراد باید به سمت انسان کامل حرکت کنند، اگر عمل زده هستند بیشتر مطالعه کنند و اگر فکرزده هستند، در اردوی جهادی، راهیاننور شرکت کنند و فضاهای عملیاتی را ببینند. خدا به هرکسی یک رزقی داده، به پسرخاله هم رزق داده که عملیات انجام دهد. اگر من فرمانده هستم باید بدانم این شخصیت در چه جایگاهی هست و در همان جایگاهی که هست از او کمک و به کار بگیرم.
4-1-شناخت نسبتها:
1-4-1-نسبتهای رایج و ملموس 2-4-1-نسبت های جدید و پنهان
1-2-4-1-نسبت تشکیلات با معنویت
2-2-4-1-معادلات با حسین، معادلات بی حسین(مثبت و منفی امام حسین علیه السلام)
مثال: اگر امام حسین علیهالسلام وارد معادلات زندگی باشد و در نسبت معادلات زندگی ما قرار گرفت، دنیای تازهای را تجربه خواهیم کرد. امام حسین علیهالسلام در معادلات خودش اتفاقات بزرگی را رقم خواهد زد.
مثال: در وادی اخلاق؛ ما دو گونه درس اخلاق میتوانیم داشته باشیم؛ درس اخلاق با امام حسین علیهالسلام و عاشورا و درس اخلاق بی امام حسین علیهالسلام و عاشورا.
اگر از کسی سؤال کنیم که چرا معتاد شدی یک جمله میگوید که انگار مستدلترین دلیل عالم را آورده، میگوید: دلم خواست؛ این جمله متقنترین دلیل عالم است برای خیلیها.
برای معتاد شدن دعوا سر عقل نیست، بحث دل است، اگر عقل سرشار باشد اما قلب با آن همراه نشد در این دعوا پیروز میدان قلب است. لذا خیلی از مشکلهای ما در همین جمله خلاصه میشود.
مثلا در کلاس اخلاق میشینیم میگویند حسادت خیلی صفت بدی است و… ولی آیا بعد این کلاس اخلاق شما حسادت را کنار میگذارید؟ حسادت وقتی ریشهکن می شود که قلب این را متوجه شود. دلم خواست یعنی قلبم پذیرفته است، هرچند عقلم رد میکند و در دعوای قلب و عقل، همیشه قلب پیروز است.
دل شما کجا سرشار از دلایل قلبی می شود؟ زیباترین جا، مجلس سیدالشهداءست جایی که اشک سرازیر میشود. درس اخلاقی خوب است که از صفات بد شمر و از نفرتها بگویند و بعد از محبت سیدالشهدا گفته شود.
با دلایل عقلی فقط عقل سرشار میشود و شاید به عمل برسد، اما وقتی دلت آتش بگیرد و با کسی همراه شود نگاه میکنید تا او چه دوست دارد! شما وقتی شمر را در روضه قتلگاه دیدید آن وقت باید برایتان از حسادت و عبدالبطن بودن و دیگر صفات بدش بگویند، آن وقت تاثیر میگذارد.
درس اخلاقی خوب است که با روضهی امام حسین علیهالسلام همراه باشد، درس اخلاق با امام حسین علیهالسلام، نه درس اخلاق بی امام حسین علیهالسلام که فقط عقل سیراب میشود.
اگر امام حسین علیهالسلام در این معادله بیاید ضمانت اجرا به ما خواهد داد. به تعبیر فلسفی؛ بین وادی حکمت نظری تا حکمت عملی گسستی وجود دارد که باید این گسست را با همین پر کرد.
مدیریت،تشکیلات، علم و تمدن، همه ی اینها اگر با امام حسین علیهالسلام باشد چه میشود و اگر نباشد چه خواهدشد؟! تشکیلات یا یک مجموعهی فرهنگی با امام حسین علیهالسلام باشد چه غوغایی میکند! بی امام هم باشد هیچ بخاری از آن بلند نمیشود. مشاهده شده مجموعههای دانشجویی که زلفشان با کربلای امام حسین علیهالسلام گره خورده، سالهای سال هنوز هستند، این یک ریشهای دارد که یک آبشخورش منطق، ویک آبشخورش عاطفه و احساس و یک آبشخور دیگرش حماسه است؛ این سه با هم که همراه میشود یک معجونی درست میکند که همه را با خود همراه می سازد.
تمدن با امام حسین علیهالسلام یا بی امام ظهور با امام حسین علیهالسلام یا بی امام حسین علیهالسلام: این الطالب بدم المقتول بکربلا، یا لثارات حسین. امام زمان هم که باشی برای ظهورت به امام حسین علیهالسلام محتاجی! به فرمول عاشورا محتاجی! چرا؟ فکرکنید که چرا.
امام حسین علیهالسلام چه دارد که امام عصر هم برای تمدنسازترین اتفاق عالم به او نیاز دارد!
سرداری امام زمان چطور؟ با امام حسین علیهالسلام یا بی امام حسین علیهالسلام؟ زندگی چطور؟ غذا چطور؟
یک سردار باید این نسبتها را بداند.
در مبحث حجاب شما دو ساعت بحث منطقی میکنید که از منظرعلمی قابل اثبات است. حال داستان حجاب را براساس اصل سنخیت ببینید. اصل در عالم این است که همهی عاشق ها میخواهند شبیه معشوق شوند. حضرت زهراءسلاماللهعلیها و حضرت زینب سلاماللهعلیها چگونه بودند؟ دشمنان شان چگونه بودند؟ نمیخواستند معجر بر سر آنها باشد. این چادرلباس حضرت زهراءسلام الله علیها و حضرت زینب سلام الله علیها است. حجاب با امام حسین علیهالسلام یا بی امام حسین علیهالسلام؟
این موضوع در کل زندگی کاربرد دارد؛ اللهم اجعل محیای محیا…
نسبت شناسی فرهنگی یکی از مهمترین شاخصهای سرداران امام زمان است که بتوانند زندگیشن را با امام حسین علیهالسلام همراه کنند که مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشریف با او کارها دارد.
شب نیمه شعبان با امام حسین علیهالسلام یا بی امام حسین علیهالسلام؟ شب قدر و شب امیرالمؤمنین با امام حسین علیهالسلام یا بی امام حسین علیهالسلام؟ شب عید فطر با امام حسین علیهالسلام یا بی امام حسین علیهالسلام؟!
بخشی از این فهرست در کتاب تنها علاج و بخش تخصصی تردر کتاب مبانی مدیریت عاشورایی آمده است.
برای شروع ابتدا مجموعه باغ سیب و خادم ارباب کیست را مطالعه کنید و بعد کتاب تنها علاج و مبانی مدیریت عاشورایی.
ان شاءالله یک روزی برسد که همهی پایان نامهها یک پیوست عاشورایی داشته باشد.
2/2/98 _شب آخر کربلا _ قسمت1
هرکسی که کربلا میآید، با هر نگاهی، همه میآیند تا چیزی نصیبشان شود و نگاه ویژه سیدالشهدا را دریافت کنند. چه کنیم تا امام حسین علیهالسلام نگاه ویژه به ما بیندازد؟ پاسخش در یک جمله بیان شد: کار ویژه انجام دهیم.
حالا این کار ویژهی من چیست؟ کار ویژهی من همان تخصصی است که من دارم؛ مهارت، تفکر. امام حسین این را میخواهد. نگاهتشکیلاتی را به این بحث اضافه کنید؛ کسی که میخواهد کار ویژه انجام دهد، ببیند کدام عرصه کار ویژه برای او بوده.
امام حسین در معادله رشته تحصیلی من باشد چه فرقی خواهد کرد؟!
پژوهشگر مسیحی، آنتوان بارا، کتابی دارد با عنوان «الحسین فی الفکر المسیحی» « امام حسین علیهالسلام در اندیشه مسیحیت»؛ اگر فرصت نکردید این کتاب را بخوانید مقدمهی آن را بخوانید. در این کتاب یک تعبیری هست” «اگر حسین علیهالسلام یکی از ما(مسیحیها) بود، بیرقش و یادبودش را در هر نقطه از زمین برپا میکردیم و تمام مردمان را به مسیحیت دعوت میکردیم.» امام حسین علیهالسلام این ظرفیت را دارد، چرا ما امام حسین علیهالسلام را در معادلات خود قرار نمیدهیم؟! یکی از بحث هایی که جا دارد در این سفرها، بحث تشکیلات با امام حسین علیهالسلام است. در مباحث مدیریت، در دانشگاه هاروارد یک گروهی از رشته مدیریت میروند تا قله اورست را فتح کنند تا مهارتهای دانش مدیریتشان را عملیاتی کنند، که به صورت یک مقاله با عنوان «دستهای رهبری با الهام از قله اورست» منتشر شد. در این مسیر آنها به تجربیات دانش مدیریت رسیدند.
الان چند مجموعهدانشجویی با این نیت به سفر کربلا آمده تا کار تشکیلاتی را در سفر بفهمد؟! که عیبهای گروهی و فردی خود را با امام حسین علیهالسلام در سفر کربلا و از منظر تشکیلاتی بفهمیم و آن را برطرف کنیم.
کار فردی نکنیم! تکخوری ممنوع! انی سلم لمن سالمکم؛ آمدیم تا با یک جمعی به کربلا برسیم؛ هنر حبیب این بود تنهایی نیامد کربلا، دست چند نفر دیگر را هم گرفت، حتی بعد از آمدن به کربلا! حبیب تشکیلاتی آمد کربلا.
این را کسانی که میخواهند در تراز یاران آخرالزمانی امام زمان باشند، میخواهند سردار باشند، باید بفهمند! ما باید یک سفر را با این نگاه بیاییم. ما آمدیم اینجا بعضی مشکلات را فهرست کنیم؛ مثلا: چرا در این سفرها فلان مشکل پیش میآید و پاسخش چیست؟
کار تربیتی و تشکیلاتی با امام حسین علیهالسلام؛ چرا کار تربیتی و فرهنگی با امام حسین علیهالسلام بیشتر جواب میدهد؟!(ر.ک: کتاب روضه اصحاب و کانال تنها علاج) در امام حسین علیهالسلام چه ظرفیت و گهرهایی نهفته است؟! اگر شما ظهر عاشورا در کنار امام حسین علیهالسلام بودید چه میپرسیدید؟ از امام حسین علیهالسلام کم نخواهید، یا امام حسین! میخواهم مشکلات بزرگ عالم را به برکت شما حل کنم؛ دعاها آمدند تا ما را بزرگ کنند: اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ
آیا با این منظر میشود در رشتهی خودم کار کنم؟ پَ نَ پَ J
برای شما سخت است، برای امام حسین علیهالسلام سخت نیست، با امام حسین علیهالسلام کارها آسان میشود؛ ما نمیخواهیم. امام زمان هم که میخواهد ظهور کند با امام حسین علیهالسلام شروع میکند. همهی امامها آمدند گفتمان حسین حسین را راه انداختند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در کامل الزیارات به فرزندش فرمودند: یا اباعبدالله! تو از قدیم اسوه بودی! در این یک دنیا حرف است؛ اسوهی انبیاء نیز امام حسین علیهالسلام بوده است؛ یعنی قبل از کربلا!
مثبت و منفی امام حسین
زندگی با امام حسین یا بی امام حسین؟! پایاننامه با امام حسین یا بی امام حسین؟!( ان شاءالله یک روزی برسد که همهی پایان نامهها یک پیوست عاشورایی داشته باشد.) همه چی با امام حسین. پزشکی، جزا و جرمشناسی، معماری با امام حسین یا بی امام حسین؟ نگردید دنبال مکاتب دیگران؛ فمعکم معکم لامع غیرکم! شمریت و حریت یک نمونه است، که این کار شدنی است. هنگامی که این کار را شروع میکنید با دو جریان مواجهید: 1-جریان روشنفکرنما؛ که میگویند کار باید علمی باشد! 2-جماعت عارفنما؛ چرا امام حسین علیهالسلام را پایین آوردید! عارف نماها خطرناک ترند!
دین ما اساسا تشکیلاتی است؛ نماز جماعت یعنی چه؟ یعنی تمرین کنی روزی پنج نوبت با یک امام جماعت؛ اگر عمدا جلو یا عقب بیفتی نماز باطل است، باید همراه باشی. اما ما سعی میکنیم که تشکیلاتی نباشیم، ما سفر کربلا میرویم و سعی میکنیم که اندکی عاشورایی نشویم چرا که امام حسینی شویم هزینه دارد برایمان!!! ان شاءالله که حسینی بشویم! فقط دلت را به امام حسین علیه السلام بسپار.
خُزیمه کوفی، در سپاه عمر سعد بود، عمر سعد وقتی خواست پیکش را بفرستد اورا فرستاد. آمد پیش امام(بعضیها صفای باطن دارند)، امام پرسید چه کار داری؟ خزیمه گفت من غلط بکنم حرفی داشته باشم! زهیر یک جور، خزیمه کوفی یک جور، سعد و ابوالحتوف جور دیگر! سخت نیست با امام حسین، فقط کافیست: چشم تو هرکه را بگیرد زهیروار در بند یک نگاه گرفتار می شود. چقدر کار آنهایی که مقابل امام ایستادند سخت بود وگرنه اصحاب امام حسین علیهالسلام که در روایت هست سختی شمشیر و آتش را حس نمیکردند، چون نگاهشان به امامشان بود! عبیداللهبن حرجوفی اذیت شد، در منزلگاه قصر بنی مقاتل بود، امام یک پیکی فرستادن سراغش نیامد، گفت من از کوفه خارج شدم که حسین را نبینم، او را با زهیر مقایسه کنید! اصحاب هم میدانستند که این آدم درستی نیست به امام حسین علیهالسلام هم گفتند. امام حسین علیهالسلام وقتی دید عبیدالله نیامد خودش رفت سراغش، عبیدالله دید آقایی آمد در خیمهاش نشست، امام فرمود: ابن حر! گناهانت خیلی سنگین است! نمیخواهی شفاعت پسر فاطمه را داشته باشی؟ قبول نکرد به امام گفت که ولی اگر میخواهی اسبم را بگیر. امام فرمود حالا که نمیآیی نه به تو نیاز هست نه به مرکبت. این آدم کسی است که بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام میآمد در کنار مزار امام و زجه میزد!
2/2/98 _ شب آخر کربلا_ قمست 2 _قبل از زیارت دوره
یکی از پر برکتترین کارها قدم زدن در کربلاست. دعا کنیم که امام حسین علیهالسلام کربلایش را به ما نشان دهد آن چنان که به بعض از خوبان عالم نشان داد. مثل شیخ جعفر شوشتری که کتابشان الخصائص الحسینیه است. که سه ترجمه دارد: 1-امام حسین این گونه بود ترجمه صادق حسن زاده 2-زیتون ترجمه خلیل الله فاضلی 3- اشک روان بر امیر کاروان ترجمه سید محمدحسین شهرستانی
این 4 کتاب کتب اربعه عاشورا هستند.
برخی کتابها را باید خرید، خواند و خورد از جمله همین کتاب الخصائص.
پیشنهاد برای مبحث سفرچندمیها
هربار به یک نیت به زیارت برویم، مثلا یک بار به نیت حر با همان حس و حالی که حر به سمت امام حسین علیهالسلام رفت ما هم با همان حس و حال به زیارت برویم.
مقام حضرت علی اکبر وعلی اصغر علیهمالسلام
در تاریخ ذکر شده که حضرت علی اکبر علیهالسلام در دل سپاه دشمن به شهادت رسیدند اما جایی ذکر نشده که این مقام همان جایی است که ایشان به شهادت رسید.
مقام حضرت علی اضغر هم به همین صورت است. فقط ذکر شده که حداقل دو طفل در کربلا بوده اند با چند شاخصه:
الف)نام
1-یک طفل به نام عبدااله رضیع بود
2- یکی به نام علی اصغر
ب)سن
1-در روز عاشورا به دنیا آمد.
2-مشهور است به 6ماهه، در برخی نقلهای تاریخی سنهای مختلفی تا 6 سال هم ذکر شده است.
ج) محل شهادت
1-وقتی اباعبدالله بر در خیمه خواست با طفل خداحافی کند به شهادت رسید
2-امام قرآن را آورد و با سپاه دشمن سخن گفت برگشت دوباره و یک طفل آورد، داخل سپاه شمن در دستان مبارک اباعبدالله به شهادت رسید اما دقیق ذکر نشد که در کجای سپاه دشمن شهید شد.
د) محل دفن
1-پشت خیمهها(شهید گمنام کربلا)
2-مشهور است که روی سینهی مبارک امام حسین علیهالسلام و در کنار شش گوشه
این شش ماهه بحثهایی مرتبط با روانشناسی رشد دارد. (ر.ک: کتاب امضای کوچک؛ دلپذیرترین روانشناسی رشد)
خیمهگاه
امام حسین علیهالسلام حریمها برایش مهم بود. امام این نقطه را برای خیمهگاه انتخاب کرد. چر؟ چند ویژگی قابل ذکر است:
1-این نقطه از مابقی نقاط کربلا گودتر و پایینتر بود؛ برخلاف جنگهای حضرت رسول که همیشه مرتفع ترین نقطه را انتخاب میکردند.
2-اولین فایده: خانواده امام در تیرس مستقیم دشمن نبودند
3-نگاه مستقیم دشمن به خانواده نمیافتاد.(بحث غیرت امام)
3-خانواده امام صحنههای دلخراش روز عاشورا را مستقیم نمیدیدند.(آرامش روانی خیمهها)
در پشت خیمهها موانع طبیعی بود، نیزاری بود که حالت حفاظ مانند به خیمهها میداد که مانع هجوم دشمن میشد. خیمه حضرت عباس علیهالسلام در پیشانی خیمهها بود، ابوالفضلی که در شب عاشورا آن چه که امام حسین علیهالسلام از او خواسته بود؛ نماز و تلاوت قرآن نبود، بلکه دفاع از خیام بود. درس زیبای حضرت عباس این بود: هر چه مولایم بگوید. عباس علیهالسلام در راه رسیدن به کربلا 24 روز همراه امام بود، یک روز هم برای او خط و نشان نکشید؛ او اهل اطاعت محض و ولایتمداری است.
امام حسین علیهالسلام در چینش خیمهها دقتهای زیبایی داشتند. در فضای خیمهها نکات تربیتی و درسآموز زیاد است.
مثلا: خیمه حضرت قاسم جدای از خیمه اهل بیت است؛ به چند دلیل: اولا، این خیمه نماد خیمه امام حسن محتبی علیهالسلام در کربلاست. دوما، امام حسن در کربلا نبودند ام یادگارهایی را فرستادن کربلا، حتی نقل است 4 یا 5 فرزندش در کربلا بودند. سوما، فرزندان امام حسن اقوام امام حسین بودند اما جزء محارم خانوادهشان محسوب نمی شدند.
3/2/98 _سخنرانی اتوبوس _حرکت به سمت کاظمین
نکته: اولین امامی که به سمت قبله هستند امام ارشد هستند. در کاظمین؛ اول امام کاظم هستند پشت سرشان امام جواد. در سامرا؛ اولین امام امام هادی، بعد امام عسکری و سپس نرجس خاتون و بعد حکیمه خاتون هستند. در مدینه؛ امام سجاد، پشت سرشان امام باقرو امام صادق علیهم السلام میباشند.
بزرگانی چون قولویه قمی صاحب کتاب کامل الزیارات و شیخ مفید در کنار حرم کاظمین دفن هستند.
سه شنبه_3/2/98 _سخنرانی اتوبوس _حرکت به سمت سامرا
ما در محضر دو امام بودیم و داریم به محضر دو امام دیگر میرویم. در میان اعراب امامزاده سید محمد و حضرت عباس علیهم السلام مورد عنایت ویژه هستند. امامزاده سید محمد فرزند امام هادی هستند که ایشان در از دست دادن فرزندشان بسیار بی تابی کردند.
در زیارت حضرات معصومین علیهمالسلام عبارتی که خیلی پرتکرار است: اشهد انک جاهدت فی الله حق جهاده؛ شهادت میدهم که شما در راه خدا جهاد کردید. نه جهاد معمولی!
ما خیلی از امامهای معصوم را در حد اولیات آشنایی نداریم، مخصوصات ۴امامی که در محضرشان خواهیم بود. ما اگر میخواهیم یک فهمی از اهل بیت علیهمالسلام داشته باشیم، این گونه نبود که بگوییم امام حسین علیهالسلام حماسی بود و دیگر امامها نبودند..
اصلا هدف اهل بیت چه بود؟ نمی دانیم، فقط در حد عرض ارادت میدانیم.
خلاصه کتاب انسان ۲۵۰ساله: اهل بیت ما تماما از زمان امیرالمؤمنین علیهالسلام تا امام عصر که ۲۵۰ سال طول میکشد اینگونه نبود که ما فکر میکنیم؛ امامی که آمده به خاطر خصلتهایشان اهل حماسه و جهاد بودند، اما بعضی امامها در آرامش بودند و اهل جهاد نبودند.
یک آدم وقتی میخواهد از نقطه الف به نقطه ب برسد، وقتی بخواهد حرکت کند بسته به نوع شرایطش حرکت و مسیرش را انتخاب میکند؛ درجایی که به باتلاق میرسد جوری باید رد شود و وقتی به رودخانه میرسد، جور دیگر. این آدم یک انسان است و یک هدف دارد. معصومین هم یک هدف مشخص دارند اما هرکدام شرایطشان متفاوت است. همه در راستای هدف متحد القول بودند، یک جا نیاز بود امام حسن علیهالسلام صلح بفرمایند و جای دیگر امام حسین علیهالسلام دست به شمشیر ببرد و…
برای مطالعه بیشتر به سه کتاب دو امام مجاهد، انسان ۲۵۰ ساله و همرزمان حسین رجوع کنید.
هدف چیست؟ به تعبیر کتاب انسان ۲۵۰ ساله، هدف مبارزهی حاد سیاسی است. و در این کتاب جهادهای معصومین علیهالسلام را بیان میکند.
معنای مبارزه چیست؟ جهاد به هر تلاشی گفته نمیشود؛ جهاد به آن تلاشی است که در آن عنصر تقابل با دشمن باشد. لذا به هر خرج کردنی، جهاد مالی نمیگویند به هر درس خواندنی جهاد علمی نمیگویند، اگر درس خواندن من، دشمن را بهم ریخت این جهاد علمیست، اگر شاعری مثل دعبل(مدارس آیات) دشمن را بهم بریزد جهاد کرده است.
از کجا متوجه میشوید امام کاظم علیهالسلام جهاد کرده است؟ از مخالفتهایی که با او میشد و زندانی کردن ایشان نشان میدهد که ایشان جهاد میکردند.
اگر جهاد نداشتند، حکومت هزینهی بالاتر از زندانی کردن نمیداد و ایشان را به شهادت نمیرساند. درد این است که محب اهل بیت علیهمالسلام این جهاد را نمیداند! تاریخ را نمیداند! این تاریخ تمدنسازی است نه صرفا یک تاریخ! درس زندگی است.
اگر جهاد را بخواهیم یک ترجمه امروز کنیم: تعبیر مبارزه مناسب است. معصومین علیهمالسلام اهل مبارزه حاد سیاسی بودند. چطور متوجه میشویم امام کاظم اهل مبارزه بودند؟ از خروجی که دارند؛ از زندانی شدن این بزرگوار متوجه میشویم. این فضاها نشان میدهد که ایشان یک فعالیتی داشتند که ما ظاهرا خبر نداریم! اما آن فعالیتها، فعالیتهای خطرناکی برای حکومت وقت بوده است.
سفر بعد انشاءالله مهمان امام هادی خواهیم بود و سه دعا را مطرح خواهیم کرد: زیارت ناحیه شهدا، زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه امام هادی علیهالسلام.
اینجا سامراست منزل امام زمان عجل اللهتعالیفرجهالشریف، یکی از ظرفیتهایی که در دعا میتوان برد بحث مادران امامان است.
شب آخر_سه شنبه 3/2/98_ سامرا حرم عسکریین
از این آستان بخواهیم که ما را به عنوان سرداری امام زمان بپذیرند.
امام هادی علیهالسلام در اینجا خیلی دلتنگ کربلا میشدند. روایت است؛ ابوهاشم جعفری نقل میکند که رسیدم خدمت امام هادی علیهالسلام، ایشان وجهی را به من دادند تا به نیابت ایشان به کربلا بروم و زیارت کنم، آمد حرکت کند که برود برایش سؤال شد چه فرقی میکند کلهم نورٌ واحد. امام هادی علیهالسلام امام است، سیدالشهداءعلیهالسلام هم امام است. این سؤال را از خود امام پرسید که چه فرقی میکند بین شما که امامید و آن کسی که در حائر(منظور سیدالشهدا است) است؟ امام فرمود: اصلا اینطور نیست، خدا روی زمین جاهایی را انتخاب کرده که در آنجا عبادت شود، حرم امام حسین علیهالسلام و تحت قبه از آن جاهاست.
پیشنهاد
ثواب زیارت کربلایتان را هدیه به امامی کنید که بسیار دلتنگ کربلا میشدند و همچنین از ایشان اذن ویژه بخواهید که ان شاءالله ایام عرفه که میخواهیم محضر ایشان باشیم.
ادامه بحث جهاد
مجاهد بودن اهل بیت علیهمالسلام را در بعضی موارد مثل امیرالمؤمنین و سیدالشهداء علیهمالسلام احساس میکنیم اما در زندگی امامین کاظمین و امامین عسکریین زیاد احساس نمیکنیم.
در کتاب انسان۲۵۰ ساله، در زندگی امان کاظم علیهالسلام یک جلوه آورده شده: وقتی اصحاب وارد اتاقشان میشدند سه عنصر که حالت نمادین دارد دراتاق دیده میشود: ۱-کتاب(مصحف قرآن) که نشان میدهد این آدم مذهبی است. ۲-لباس خشن که نشان از یک آدم استوار و مبارز است. ۳-شمشیر آویخته که نشان از مجاهد و مبارز بودن ایشان است.
درجلوههای عملیاتی امام کاظم علیهالسلام هم این حس مشاهده میشود.
شما بخواهید بیایید زیارت چگونه باید بیایید که جهادگونه باشد؟ امام کاظم این را به ما نشان میدهد: امام کاظم علیهالسلام زیارت آمد، زیارتی که در دلش عنصر مبارزه و جهاد است؛ کجا؟ وقتی که یک خلیفه عباسی آمد کنار قبر پیامبر و گفت السلام علیک یابن عمّ! سلام ای پسرعمو(خاندان عباسی ادعا داشتند که ازنسل پیامبرند و ایشان پسرعمویشان هستند) امام کاظم علیهالسلام وقتی خواست زیارت کند آمد کنار این خلیفه عباسی و خواستند که به پیغمبر سلام دهند فرمودند: السلام علیک یا أبی! یعنی اگر تو ادعا میکنی که پیغمبر پسرعموی توست، پیغمبر پدر من است! در این زیارت، عنصر تقابل با دشمن موج میزند.
نمونه دیگر: از امام پرسید حدود فدک را بفرمایید؟ امام امتناع کردند فرمودند تو نخواهی داد! خلیفه عباسی اصرار کرد و فکر میکرد یک قطعهای از باغ یا بوستان است. حضرت شروع کردند محدوده حکومت آن زمان را توضیح دادن فرمودند: از سمت شرق به فلان نقطه و از سمت غرب به فلان نقطه؛ محدوده را که بیان کردند، چهرهی این خلیفه برافروخته میشد که گفت دیگر با این اوصاف شما برای ما چیزی نگذاشتید.
یک وقت نگاه شما به فدک یک نگاه تاریخی است و وقت دیگر نگاه جهادی دارید. تعریفی که امام کاظم علیهالسلام عرضه میدارد، نگاه تقابل با دشمن درآن موج میزند.
لذاست که ما میگوییم: اشهد انک جاهدت فی الله حق جهاده، در زمان امام هادی و امام عسکری علیهمالسلام هم که نگاه میکنیم تک تک اینها یک جور نقطهگذاری است که میخواهد فضایی را ترسیم بکند. امام هادی و امام جواد علیهم السلام یک تشکیلات پنهان را تاسیس کردند که در این تشکیلات تقابل با دشمن موج میزند.
شما که اربعین میآیید کربلا پای حرف امام حسن عسکری علیهالسلام میآیید که فرمودند یکی از نشانههای مومن زیارت اربعین است. یک وقت ما زیارت را یک اتفاق صرفا معنوی فردی میبینیم، اما امام حسن عسکری علیهالسلام قطعا این گونه ندیدند. چرا آخرین امامی که بعد از ایشان داستان غیبت شروع میشود باید داستان اربعین را مطرح کنند؟!!! چرا در کنار زیارت سیدالشهدا که بارها و بارها اهل بیت علیهمالسلام فرمودند، یک زمان و میعادگاه به نام اربعین مشخص شده؟؟!! و چرا..؟ و چرا…؟
نگاه اهل بیت علیهمالسلام به زیارت اربعین هم یک نگاه مجاهدانه بود. زمانی را میدیدند که باید همهی مسلمین در بک زمان که باید به ظهور ختم شود در زمان غیبت مهدی فاطمه عجلاللهتعالیفرجهالشریف باید جمع شوند در منطقهای تحت بیرق سیدالشهداءعلیهالسلام و یک کار بزرگ انجام دهند! یک وقت نگاه شما به زیارت اربعین نگاه تلاش است و یک وقت نگاه جهادی! یک وقت نگاه شما به زندگی امام کاظم و امام جواد علیهمالسلام یک نگاه معمولی است اما یک وقت در نگاه تقابل با دشمن میبینیم!
انشاءالله خدا ما را به ایمان مستقر رهنمون بسازد.
چهارشنبه ۴/۲/۹۸ _ سخنرانی اتوبوس _حرکت از سامرا به سمت مهران
وقتی کسی اندوختهی خوبی دارد باید بیشتر مراقب باشد، حالا که ما داریم برمیگردیم باید بیشتر مراقب باشیم، بدترین سارق هم شیطان است. باید مراقب باشیم! سعی کنیم اندوختههایمان را نگه داریم!
زائرِ کربلا باید بعد از کربلا، نگاهش به عالم نگاه زیبایی شده باشد، و اگر بخواهد به رسم سرداری حضرت زینب سلاماللهعلیها از کربلا خارج شود باید نگاهش زیبا شده باشد؛ حضرت زینب سلاماللهعلیها به آن جهانبینی رسیده بود که حتی گودال قتلگاه را هم زیبا میدیدند.
درجمع دانشجویی زیاد میپرسند که آیا دین با نشاط و لذتخواهی مشکل دارد؟!
خیر، اتفاقا دین آمده تا ما را به لذت و زیباییهای بالا برساند اما دین نمیخواهد به بهانه لذتهای کوتاه و مقطعی، لذتهای اصلی را از مابگیرد. بعضی لذتها که در زندگی میبینیم لذت عمیق نیست، لذتهاییست که ما را از لذت اصلی دور میکند! آدمی که میخواهد دنیا را عمیق ببیند باید خیلی از این مسائل را برای خودش حل کرده باشد.
گفته شد یک وقتی از دید عقلی میبینیم و یک وقت از دید قلبی.؛ نگاه شما هم این گونه باشد.
خداوند زنها را بسیار مهربان و لطیفترین قشر عالم خلق کردن تا همه بتوانند مهربانی را از زن بیاموزند.
در این معادله، کسانی که بدحجاب هستند، نامهربانند، چون با این کارشان هم به خودشان و هم کسی را که به واسطه او به ورطه گناه افتاده ظلم کرده، اساس خیلی از زندگیها را خراب کرده و نادانسته دست به جنایت میزند.
دین نه با لذت جویب و نه با زیباییخواهی ما مخالف است بلکه میخواهد ما را به یک زیبایی و لذت ماندگار و باثبات برساند.
سوال
خدا در قرآن وقتی میخواهد مسئله حجاب را مطرح کند، منطقش برای بیان حجاب چیست؟
چهارشنبه 4/2/98_سخنرانی اتوبوس _شهر کرمانشاه
سفر نیمه شعبان۹۸ هم تمام شد!
حکایت حکایت حضرت موسی بود که میخواست خدا را ببیند، پاسخ شنید که لن ترانی!
بزرگان ۴ کلاس زیارت مطرح شده کردهاند:
۱-کلاس اول: چو رسی به طور سینا، ارنی مگو و بگذر / که نیرزد این تمنا به جواب لن ترانی
۲-کلاس دوم: چو رسی به طور سینا ارنی بگو و مگذر / تو صدای دوست بشنو چه ترا چه لن ترانی
۳-کلاس سوم: ارنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد / تو که بامنی همیشه چه ترا چه لن ترانی
مراقب پیراهن زیبای زیارت که به تنتان است باشید! مراقب دلتان باشید که کسی غیر از امام حسین علیهالسلام وارد نشود!
نقل شده است: شاعری به نام «حاجب» این شعر را در مورد شفاعت سرود:
حاجب اگر(*) معامله حشر با علی است
من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن
شب در عالم خواب، به اوگفته شد خوب شعر نگفتی!
حاجب گفت: چگونه شعر بگویم؟ جواب داده شد: شعر خود را این گونه تصحیح کن:
حاجب یقین (*) معامله حشر با علی است
شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن
دو اشتباه اصلاح شد، امام علی علیه السلام فرمودند مگر یقین نداری که معامله با علیست و اینکه کسی که محب علی است سعی میکند تا گناه نکند.
در سفر کربلا شما بزرگ شدید، لیاقتتان بیشتر شده است، هرچه لیاقت و رشدتان بیشتر شود، امتحانتان سختتر میشود؛ امتحان دیپلم غیر از امتحان کارشناسی و امتحان کارشناسی غیر از امتحان ارشد است. هرچه بالاتر بروید سختتر میشود و اگر قبول شوید اجرش بیشتر است. آدم نگاه به بزرگترهای این قبیله به حضرت زینب و ام البنین علیهم السلام بندازد و خودش را بزرگ ببیند.
4-کلاس چهارم: سحر آمدم به کویت که ببینمت نهانی / ارنی نگفته گفتی تو هزار لن ترانی
ان شاءالله آبرویی که امام حسین علیهالسلام به ما داده را قدر بدانیم و انشاءالله معیت با امام حسین علیهالسلام را احساس بکنیم.
ان شاءالله موضوع سفر بعد «سفر به ناحیه شهدا» خواهد بود که حول سه محور است:
۱-زیارت ناحیه شهدا
۲-زیارت جامعه کبیره
۳-زیارت غدیریه امام هادی علیهالسلام
لیست کتب معرفی شده در سفر، نام مولف یا انتشارات،(علت معرفی)
- داستان سیستان، رضا امیرخانی (بیانیه گام دوم)
- دغدغههای فرهنگی، انتشارات صهبا(بیانیه گام دوم)
- عرشه خدا،سیدعلی اصغر علوی (تیکه کلام های عراقی ها و خدام حرم)
- جانستان کابلستان، رضا امیرخانی (استفاده اشعار در متن، تفرج در قبرستان)
- قیدار، رضا امیرخانی (استفاده اشعار در متن)
- سِفر عشق، رضا احسانی (پرسه زدن در عتبات برای آشنایی بیشتر)
- رشحات المعارف، آیت الله شاه آبادی (حالات پیاده روی)
- القصائد الشعریه علی الجدران علویه (اشعار حرم امام علی علیه السلام)
- پادشاهان پیاده، بهزاد دانشگر(پیاده روی اربعین)
- گلستان یازدهم، بهناز ضرابی زاده (زندگینامه شهید چیت سازیان،شهید شهر همدان)
- سرمشقهایی برای حبیب شدن، سید علی اصغر علوی (شاخص سرداران کربلا)
- راه شریح نشدن، سیدعلی اصغر علوی(مقام دکة القضا، برای نگاهی متفاوت)
- اسرار حسن عاقبت و سوءعاقبت، میرزا حسن ابوترابی(عاقبت بخیر شدن)
- روضه اصحاب چیست، سید علی اصغر علوی(شکلات اصحاب)
- سفینة البحار، شیخ عباس قمی(معرفی کتب شیخ عباس)
- منزل الاخرة، شیخ عباس قمی(معرفی کتب شیخ عباس)
- نفس المهموم، شیخ عباس قمی(معرفی کتب شیخ عباس)
- تنها علاج، سیدعلی اصغر علوی(نسبتشناسی فرهنگی،فهرست معادلات با حسین و بی حسین)
- راز دیدار علم،سید علی اصغر علوی(در وادی السلام در شرح حدث بصری معرفی شد)
- کامل الزیارات، ابن قولويه
- طرح کلی اندیشه اسلامی، انتشارات صهبا
- رفاقت به سبک حبیب، سیدعلی اصغر علوی(سردار امام باش)
- ولعن الله شمرا(شمر شناسی، ذیل بحث زیارت امین الله)
- شمریت و حریت، سیدعلی اصغر علوی(ذیل بحث زیارت امین الله)
- مبانی مدیریت عاشورا، سید علی اصغر علوی(نسبتشناسی فرهنگی)
- مجموعه باغ سیب، سید علی اصغر علوی(نسبتشناسی فرهنگی)
- خادم ارباب کیست، سید علی اصغر علوی(نسبتشناسی فرهنگی)
- الحسین فی الفکر المسیحی، آنتوان بارا(استفاده از ظرفیت کربلا وامام حسین علیه السلام)
- الخصائص الحسینیه،شیخ جعفر شوشتری
- امام حسین این گونه بود،ترجمه الخصائص،صادق حسن زاده(ظرفیت کربلا و امام حسین علیهالسلام)
- اشک روان بر امیر کاروان،ترجمه الخصائص،میرزا محمد حسن مرعشی شهرستانی(ظرفیت کربلا و امام حسین علیهالسلام)
- زیتون،ترجمه الخصائص،خلیل الله فاضلی(ظرفیت کربلا و امام حسین علیهالسلام)
- امضای کوچک، سید علی اصغر علوی(زیارت دوره)
- همرزمان حسین، انتشارات انقلاب اسلامی (جهاد امامان)
- انسان ۲۵۰ ساله،انتشارات صهبا(جهاد امامان)
- دو امام مجاهد، انتشارات انقلاب اسلامی (جهاد امامان)
- مطلع مهر، بانکی پور(برای خواستگاری کنکوری بخوانید)
- خانواده، انتشارات صهبا(مبحث ازدواج)
- نیمه پنهان من، عباس ولدی(مبحث ازدواج و خواستگاری)
- ملت عشق، الیف شافاک(سفرنامه)
- احضاریه، علی مؤذنی(سفرنامه)
- نامیرا، صادق كرميار
- العباس[سردار کربلا]، سید عبدالرزاق موسوى مقرّم (سرداران امام)
- تا دانشگاه هویزه، سیدعلی اصغر علوی( وادی السلام)
- ارمیا، رضا امیرخانی( وادی السلام)
- جمال السالکین، سیدمحمدصالح هاشمی گلپایگانی (در وادی السلام در وصف سید جمال گلپایگانی معرفی شد)